62

5.8K 713 677
                                    

هشدار
این پارت صحنه های غم انگیز و خشنی داره
هر کسی که با روح و روانش سازگار نیست نخونه

راستی طولانیه... تقریبا دوتا پارت و یکی کردم

به جان خودم وسطش به من فحش بدین تا دوهفته آپ نمی کنم ولی به جاش به جرارد زیاد بد و بیراه بگین

دیگه زیاد بود حال نداشتم ادیت کنم به بزرگی خودتون ببخشید

عاشقتونم😍😘😘😘😇😇😇
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●

صدا های عجیبی به گوش لیام میرسید

کسی چیزی رو روی زمین میکشید.. یه نفر با صدای کلفتش حرف زد

-بیدار شین... وقت نمایشه

لیام سرش و تکون داد و چشم هاش و باز کرد تصویر جلوی چشمش تار بود.. دوباره سرش و تکون داد چشم هاش و باز و بسته کرد

تصویر جلوی چشمش کم کم واضح شد... یه جسم ضعیف وسط پذیرایی دراز کشیده بود و به دست و پاهاش زنجیر های بزرگ آهنی وصل بود

لیام خیلی خوب اون جسم و میشناخت‌‌.. قلبش بدجوری آتیش گرفت.. سمت راست صورت زین خون نشسته بود و زنجیر  مچ دست و پاش کبود کرده بود

لیام می خواست تکون بخوره ولی طناب های دورش اون و به ستون چسبونده بودن

-اولین نفر بیدار شد... خوش اومدی

صدای جرارد تو گوش لیام پیچید... با تعجب به عموش نگاه کرد

-اینجا چه خبره .. دست هام و باز کن... چه غلطی میکنی عوضی

جرارد بلند خندید

-یه کم تفریح با مزه ی انتقام.... آخی.‌‌.. جف به پسر عزیزش چیزی نگفته..... از صدات خوشم نمیاد

جرارد چسب بزرگی و به دهن لیام زد و لیام دیگه نتونست حرف بزنه

شونه هاش و تکون داد و تلاش کرد خودش رو آزاد کنه اما فایده ای نداشت

-اینجا چه خبره

صدای هری بود که بلند شد... سرش و چرخوند و با دیدن لویی که به ستون بسته شده بود و سرش پایین بود فریاد کشید

-عوضی‌‌‌ دست هام و باز کن... لویی‌‌.. لو... صدام و میشنوی... آهای مرتیکه دست هام و باز کن

جرارد چسب دیگه ای برداشت و به زور روی دهن هری چسبوند

-از صدای تو هم خوشم نمیاد

روی دهن اسکار و نایل و لویی هم چسب زد و منتظر موند تا به هوش بیاد

چند ضربه به صورت نایل زد و بعد سیلی محکمی به صورت اسکار زد

اسکار سریع چشم هاش و باز کرد و نفس نفس زد

نمی تونست حرف بزنه و کاری انجام بده... به زین که دقیقا رو به روش بود نگاه کرد و اشک توی چشمش حلقه زد.... سعی کرد فریاد بزنه اما به خاطر دهن بسته شدش فریادش خفه شد

Who are you?Where stories live. Discover now