7.تو کی؟

121 11 2
                                    

نایل به هری اشاره ای به پشتشون کرد و هری هم سری تکون داد و هری توی چشمای الکس زل زد و گفت

_برو به جهنم

و دوتایی خودشونو از دره انداختن پایین!!!!

الکس فریادی زد و به سمت دره دوید و به پایین نگاه کرد و داد زد

_دیوید...

_بله قربان؟

_عمق این دره چقدره؟

_نمیدونم قربان ولی به نظر زیاد میاد. تازه تا جایی که میدونم پایین این دره یک رودخانه پر عمقه! احتمال زنده بودنشون صفره

الکس پوزخندی زد

_خوبه...

______________________________________
...صبح روز بعد

_بِرَد نوبت توئه

_واااات؟ جید دروغ نگو نوبت توئه.

_نه تو

_تو

_توووو

لیام با عصبانیت گفت

_اصلا دوتاتون میرید آب و ماهی میارید:/

_ولی داداش نوبت....

لیام چشم غره ای رفت:

_همینکه گفتم دوتاتون

جید و بِرَد هنوز هم توی راه سر اینکه نوبت کی بود بحث می‌کردند که به قسمتی از رودخانه رسیدند که جون میداد برای ماهیگیری

_جید؟؟

_هوم؟؟

_تو برو آب به اندازه کافی بردار منم میرم ماهی بگیرم.

جید سری تکون داد و رفت. بِرَد چند تا ماهی گرفته بود که یه دفعه ای صدای جیغ جید اومد

_بِررررررررررررَد

_بابا غلط کردم نوبت من بود

_نههههه تو بیا اینجا

بِرَد با تعجب بهش نگاه کرد که باز جیغ کشید

_میگم بیاااااا اینجااااا

بِرَد سمتش رفت و با تعجب به دونفری که در کنار رودخانه افتاده بودند روبه رو شد!!

_بِ... بِرَد اینا کین؟؟

_من چمیدونم:/منم تازه دیدمشون

_حالا چیکار کنیم؟؟

_سوال پرسیدن داره؟ میبریمشون پایگاه تا درمان بشن

_ولی بِرَد ممکنه....

_چیه؟اینا رو با این وضع ول کنیم؟؟

_نَ... نههه

_خوب پس من پسر طلایی رو کول میکنم تو هم اون خوشگله رو!!

_چیییی؟؟

_چیه؟ نکنه انتظار داری دوتاشون و من بیارم؟

______________________________________

City Hunter Where stories live. Discover now