سه روز بعدل-شری؟
با صدای بلندتر از معمول گفت
شریل تو چهارچوب در ظاهر شد و دست به سینه به لیام نگاهی انداخت
ش-جانم؟
ل-این پیرهن که گذاشتی روی تخت, روشن یه رنگ تیره بهتر نیست؟
شریل نزدیکش شد و روبه روش ایستاد یقه اش و اروم تو دست گرفت تا بوسه ی شیرین کوتاهش اخم لیام و از بین ببره
ش-نگو که داری میری کتک کاری!
ل-نه فقط نمیخوام خیلی تو چشم باشه میدونی محله ای که میرم اوضاش چه جوریه
ش-میدونم عزیزم پس صبر کن یه چیزی پیدا کنیم کمتر تو چشم باشی.
شریل مشغول ورق زدن پیرهنای اویز بود دقیقه ای بعد با تیشرت تیره ای روبه روش ایستاد
ش-ندزدنت لیام !
ل-مسخره میکنی؟
با بوسه ای دیگه ای روی لباش لیام و وادار به همراهی کرد
ش-خیلی خوشتیپی بهم حق بده نگران باشم
دکمه های پیرهن و براش بازکرد دستش و روی سینه ی لیام حرکت میداد اروم سرش و به قفسه ی سینه اش چسبوند
ش-مراقبی مگه نه؟
ل-زیادی بزرگش نکن عزیزم اتفاقی نمیوفته
تیشرت و از سرش رد داد و کتش و با کمک نامزدش پوشید
بعد از این خداحافظی طولانی به سمت ادرسی که از زین گرفته بود حرکت کرد
محله های شلوغ زیادی و پشت سر گذاشت تا به ساختمون مورد نظر برسه
نسبت به ساختمونای اطراف شیک تر بنظر میرسیدلامپای نئونی قرمز ابی کلاب نشون میداد که ادرس ودرست اومده.
بعد از پارک ماشین وارد ساختمون شد
به محض ورود دختر جوون و بلند قدی راهنماییش کرد به راهروی دیگه ای
که از داخل بار نسبتا شلوغ میگذشتو از اونجا سمت کانتر چوبی که پسر بی نهایت زیبایی با سلام گرم ازش استقبال میکرد
فرم و خودنویس و جلوش گذاشت و منتظر بهش لبخند زدلیام بدون اینکه فرم و نگاه کنه تو چشمای پسر خیره موند
ل-این چیه؟
"اولین بارته؟!
لیام جوابی نداد
پسر با لوندی و عشوه ی زیادی چشمک زد
"آم خوب اینجا خواسته ات و بنویس قد سن جنس سایز! مطابق با خواسته ات مورد مناسب جور میشه.
لیام با حالت منزجری به صورت ارایش کرده ی پسر نگاه میکرد
ل-سیلویا پورتمن رئیستون و میخوام ببینم