46

5.5K 693 1.7K
                                    

ز-حالم خوب نیست

ا-میدونی ما با کلیات کاری نداریم!

ز-احساس میکنم خیلی غمگینم یه غمی که ربطی به گذشتم نداره

ز-خیلی وقتا دلم نمیخواد ازخونه بیرون برم فقط میخوام یه گوشه اهنگای غمگین گوش بدم اهنگایی که ازشون متنفر بودم همیشه!
بعضی وقتام خیلی خوشحالم یه دفعه انرژی زیادی به وجودم میاد ولی این دوامی نداره

ا-چرا دوامی نداره؟

ز-چون..

اه عمیقی ضمیمه ی جمله اش شد

ز-وقتی به سرانجامش فکر میکنم به این که حسم فقط تو قلب منِ مث مسیری که یه طرفه اس و تو تنهایی با تصور یه ادم باید طی کنیش..حالم گرفته میشه..

ز-دلم میخواد یه جور دیگه باشه..میخوام جواب بگیرم.

ا-جواب چی؟

ز-دستی که دراز میکنم...حسی که دارم..همش بی جواب میمونه

دستش و به صورت خیسش کشید
کنار روانپزشکش همیشه راحت بود انگار در حال حرف زدن با خودش باشه

از جا بلند شد تا جعبه ی دستمال رو بهش نزدیک کنه

زاصلا نمیدونم اینهمه از کجا میاد

ا-همه نیاز دارن خودشون و از وجود درد و ناراحتی تخلیه کنن.اشک ریختن باعث خجالت نیست

ا-چند وقت پیش گفتی از نداشتن شغل ناراحتی و دلت نمیخواد سربار لیام باشی...از شغل جدیدت بگو

حالا افکار زین به کلی منحرف شده بود کمی جابه جا شد

ز-سامانتا دقیه های زیادی باهام حرف میزنه سعی داره بهم بقبولونه چیزی که مد نظرش کلی ساعت برام توضیح میده میفهم و نمیفهمم! دست اخر هیچ کاری نمیکنم!

لبخند بانمکی روی لبش اومد

ز-ازم میخوان شکل چیزی باشم که میبینم و نشونم میدن مث اونای دیگه ولی من نمیتونم..وقتی به دوربین نگاه میکنم خودمم هیچ حسی ندارم ..فقط ژشتی ک میگن و میگیرم

ا-بعدش ؟

ز-ازم شاکی میشن غر میزنن بعد که عکسا رو به رئیس نشون میدن کلی تعریف میکنه..بهم میگه من خاصم میگه مث کسی نیستم..چون من فقط زین مالیکم

ا-این عالی نیست؟

ز برام سرگرمیِ...عکس میگیرم اونام پول میدن..تازه به عنوان سود قراردادم بهم اپارتمان دادن ک میتونم توش برم با همه امکانات

ا-گفته بودی از تنهایی میترسی پس بعید که بری درسته ؟!

ز-نه نمیرم..

ا-دلیل غمت میتونه حضور مداوم تو بیمارستان و محیط اونجا باشه ؟

ز-نه .دوس دارم وقتی لیام مجبور نیست تنها بره.فک میکنم وقتی هستم خوشحال تره..

HURRICANE  ZiamWhere stories live. Discover now