"امروز میخوای چیکار کنی؟"
"هیچی،میدونی که دیگه کار نمیکنم."
و زیر چشمی به مگی نگاه کردم.
ولی اون به روی خودش نیاورد.
"میخوای با من بیای استدیو؟قرار نیست چیزی ضبط کنم فقط با تام کار دارم.بعدش هم میریم یه چیزی میخوریم نظرت چیه؟"
"پیشنهاد وسوسه کنندهایه.ولی اگه کارت طول میکشه حوصله ندارم."
"نه زود تموم میشه.قول میدم."
"قبوله."
نایل مشتشو اورد بالا و منم اروم مشتمو کوبیدم بهش.
______________________________
لباسمو عوض کردم و موهامو باز کردم و دورم ریختم و یکم شونه کردمش.رژ صورتیمو به لبام کشیدم و بعد انداختمش توی کیفم.
رفتم پایین و با همه خداحافظی کردیم و رفتیم.
توی راه برای انتخاب اهنگ به مشکل خوردیم ولی اخرش من ترجیح دادم گوشمو بگیرم به جای اینکه به اهنگ های مسخرهی اون گوش کنم.
رسیدیم به ساختمون بزرگی که لسم کمپانی بزرگ روش نوشته شده بود.
دهنمو کج کردم و به سمت نایل رفتم و بازوشو گرفتم و رفتیم داخل.
سوار اسانسور شدیم و نایل دکمه طبقه سوم رو زد.
وقتی رسیدیم تام حسابی غر زد.توضیحاتی راجب کار داد که من اصلا توجه نکردم.
اونجا اتاقک ضبط بود و میکروفون و هد سِتِش اون تو بودن.
اتاق عایق صدا بود.
جلوی در اون اتاق کلی دکمه و دستگاه های مختلف بود.
بدون برگشتن به سمت اون دوتا احمق که داشتن با هم بحث میکردن گفتم.
"میتونم برم داخل؟"
"اره."
تام گفت و بعد برگشت روی بحث خودش.
رفتم داخل و هِد سِت رو روی گوشم گذاشتم.
به میکروفون نزدیک شدم و چشمامو بستم.
یک حس بیخودی گرفتم و اروم زمزمه کردم.
"لا لا لا...."
دفعه بعد تند تر زمزمش کردم.
"لالالا"
اینبار هرکدومو کشیدم.
"لاااا،لاااا،لاااا"
یکهو صدای نایل تو گوشم پیچید.
"بهترین خواننده قرن کسی نیست جز تو..."
بخاطر اینکه چشمام بسته بود و تو حس بودم و نمیدونستم صدای کس دیگهای هم از این تو میاد ترسیدم و جیغ خفیفی کشیدم.
VOCÊ ESTÁ LENDO
the colors of my feels
Fanficمن پا برهنه به دنبال رویاهام در تاریک ترین نقاط زندگی دویدم.وقتی به خودم اومدم که لبه پرتگاه بودم.من به ارزو هام رسیده بودم.اماده دیدن جهنم بودم.ولی عشق توی دفتر سرنوشت من جایی نداشت.انگار کسی چیزی رو غلط گیر گرفته بود و عشق رو بهش اضافه کرده بود.پس...