- اوکی پارک جیمین شنیدم که انگشتات بهتر از زبونت حرکت میکنه ببینم واقعیه یا نه؟
+ شما؟
- کی میتونم باشم؟
+ جونگ کوک؟
- نه یه حدس دیگه بزن
+ ته هیونگ؟
- نوچ
+ مامان؟
- نه
+ مامانِ ته هیونگ؟
- داری دور میشی
+ مامانِ جونگ کوک؟
- من مردم. یه مرد!
+ عموی ته هیونگ!
- من جونگ هوسوک هم خونهتم و تو توی حدس افتضاحی.
- پارک جیمین؟
- اوه خدای من انگشتات هم مثل عضلات زبونت فلج شدن؟
- جیمین شی؟
- هی ناراحت شدی؟
- متاسفم فقط می خواستم یخ بینمون رو آب کنم
- هی من واقعا پسر بدی نیستم
- در واقع من یه فرشته م
- اگه جواب ندی میام رو در رو باهات حرف بزنم
+ سلام فرشته هیونگ معذرت میخوام تشخیص ندادم یکم عجیب حرف می زدی
- اوه خدایا شکر که جواب داد! اینجا یه کیم ته هیونگ مثل اجل معلق بالا سرم بود تا اگه ناراحت شدی گلوم رو بیخ تا بیخ ببره!
+ دیوونه
+ اوه هیونگ معذرت میخوام اینو با ته هیونگ بودم
- اونم سلام میرسونه
+ هی ته
- اوکی پس الان یخی بینمون نیست دیگه؟
+ منم تمام تلاشمو میکنم فرشته هیونگ
- برای قدم اول دیگه اینجوری صدام نکن جیمینا
+ باشه هیونگ
- خوب خوبه میتونیم بخوابیم فردا باید برای ثبت نام برین دانشگاه و جشن ورودی ممکنه تا نصف شب طول بکشه پس استراحت کنین.
+ بله هیونگ شب به خیر
- شب به خیر
در واقع ایده ی هوسوک هیونگ بود. وقتی که جیمین رو به بهونه ی مسواک و دوش تنها گذاشتم وقت عمل به نقشه ی مشترکمون بود. خیلی خوش شانس بودیم که عملی شد و در واقع جواب مثبتی هم گرفت. بعد از گفتن شب به خیرم به هوسوک هیونگ برگشتم توی اتاق خودمون ولی بعد از بستن در پشت سرم بی حرکت توی چارچوب ایستادم و به نمایی از نیم رخ جیمین که با نور گوی موزیکالش روشن شده بود خیره موندم.
CZYTASZ
MoonChild || S.1 completed
Fanfictionهمه چیز برای کیم ته هیونگ از یه خط خامهای شروع شده بود تا برسه به احساسی که درست مثل اکستاسی بود و کسی مثل ته هیونگ رو تا مرز کفر می برد! • عنوان: فرزند ماه فصل اول -> تراکاتا (گل سفالگری) - کاپل: ویمین - سکرت - ژانـر: رمنس - فلاف - کمدی - روزمره...