part ⁸/¹

6.3K 1.4K 27
                                    

بکهیون می دونست شبیه زامبی ها به نظر می رسه،


دلیلش هم خیلی واضح بود؛توی دوران هیتش نتونسته بود خوب بخوابه و بیشتر وعده های غذایشو از دست داده بود.


اکثر مواقع خودشو با یه تیکه کیک یا نودل سیر می کرد اما از اونجایی که انرژی زیادی مصرف می کرد و بیشتر از قبل کالری می سوزوند،کافی نبود.

این یه واقعیت بود و نمی شد نادیده ش گرفت و انکارش کرد؛


امگاها هر چقدر هم مستقل و خودساخته هم باشن،


بازم توی هیت به دیگران نیاز دارن که بهشون کمک و ازشون مراقبت کنن؛چه از طرف آلفاشون،خانواده و یا حتی یه دوست.


که بکهیون کسیو نداشت پس مجبور شده بود خودش به تنهایی از پسش بربیاد.


نیاز جنسی بدن سیری ناپذیر و مشتاق سکسشو برطرف و از قرص و شات های نسبتا بی فایده ی کنترل کننده ی هیت استفاده کرده بود.

خوشبختانه هیت لعنتی وعذاب آورش که توش مجبور بود بارها و بارها خودشو به اوج برسونه،تموم شده بود.


با یه دوش آب گرم بدنشو از آلودگی ها و کثیفی ها تمیز کرده بود و با یه ماگ بزرگ پر از هات چاکلت و یه مافین شکالتی خوشمزه،خودشو سرحال اورده بود.

ماگ خالی خوشگلش که پر از قلبای قرمز کوچولو بود


رو روی میز گذاشت،پتوشو بیشتر دور خودش پیچید و با آسودگی به صفحه ی تلوزیون که یه سریال


کمدی،خانودگی رو به نمایش می ذاشت،خیره شد و با صدای بلند به صحنه های بامزه ش خندید.

با باز شدن در سرش به طرف صدا چرخید.


لوهان،تنها،بدون سهون با چشمای قرمز و باد کرده ی


که احتمالا گریه کردن طولانی و مداومش بود،وارد خونه ی مشترکشون شد،کفشاشو بدون اینکه توی جا کفشی بذاره توی راهرو،کنار در رها کرد،کیف و سویشرتشو توی حال کوچیک خونه روی یکی از مبل ها انداخت و بدون اینکه حتی به بکهیون گیج و متعجبی که بهش زل زده بود توجه کنه،راهشو به طرف آشپزخونه کج کرد،از یخچال یه بطری بزرگ آب سرد برداشت و سر کشید.

این شخص واقعا لوهان بود؟


همون آهو کوچولوی سافت،کیوت و مهربونی که به


مرتب بودن خونه به شدت اهمیت می داد؟


اون هیچ وقت از این کارها نمی کرد!


بدون لیوان آب نمی خورد.حتی وقتی خسته از بیرون می اومد اولویتش تمیز کردن خونه ی مشترکشون بود.

یکی دیگه از دلایلی که لوهان،بکهیونو یاد مادر


مرحومش هم همین بود.


بر خالف بکهیون شلخته هر دوی اونا آدمای بانظم و


مرتبی بودند.

لوهان بدون اینکه بطری آبو سرجاش برگردونه،یه


بطری باز نشده ی سوجو از یخچال برداشت.

"ugly beta" __chanbaekWhere stories live. Discover now