part ⁴⁷

4.5K 1.2K 182
                                    

بکهیون به دو سورا که با یک لبخند مریض رو لبهاش و دستبندهای فلزی که به دستهاش متصل شده بودند،همراه دو مامور پلیس وارد سالن دادگاه می شد،نگاه کرد.

دو سورا دستهاش رو مقابل مامور پلیس نگه داشت و چند بار تکونشون داد و بعد از باز شدن دستبند،چرخی به مچ دستاش داد و همونطور که کنار وکیلش می نشست سرش رو چرخوند و تو جمعیت دنبال بکهیون گشت.

لبخندش رو گشادتر کرد و با پسر مو نقره ای که از
چماش آتیش بیرون میزد بای بای کرد.
بکهیون دستاش رو مشت کرد و لباش رو محکم روی هم فشار داد.
جنده ی دیوونه!

کاش محدودیتی وجود نداشت و خیلی راحت می تونست سرش رو با ساطور قطع کنه.
چه رویای دل انگیزی...

-حالت خوبه؟
چانیول پرسید و پسر کوچیکتر بهش چشم غره ای رفت.
چه سوال مسخره ای!
چطور می تونست تو این وضعیت حالش خوب باشه؟!

-نه...خوب نیستم.
با لحن سختی جوابش رو داد و به زل زدنش به دو سورا رو ادامه داد.
نه...
ساطور فایده ای نداشت.
به خاطر دزدین زندگیش باید به سبک قرون وسطی یا حتی بدتر شکنجه می شد.

-در مورد اولین پرونده ای که امروز بهش رسیدگی می کنیم،می شنویم...دادستان کیم،لطفا شروع کنید.
صدای قاضی رشته ی افکارش رو پاره کرد و مسیر
نگاهش رو از دوسورا که با یه صورت جدی به دادستان خیره شده بود،منحرف کرد.

دادستان گلوش رو صاف کرد و به هیئت منصفه و
حاضرین تو جلسه ی دادگاه تعظیم کرد.
-پونزده سال پیش پسر چهارساله ی خانواده ی هان بدون هیچ اثری ناپدید شد،یکی از خدمتکار های که از هان مین هیون مراقبت می کرد در اثر ضربه به سرش به قتل رسید و قاتلش هیچ وقت پیدا نشد...
برای تاثیر بیشتر تو چشمای قاضی نگاه کرد و ادامه داد.

-زندگی یه انسان،شادی یک خانواده و آینده ی یک بچه دزدیده شد و تنها دلیلش خودخواهی یکی از خدمتکار های خانواده ی هان بود یعنی متهم دو سورا که امروز در این جلسه ی دادگاه حضور داره...

مکثی کرد و به طرف دوسورا چرخید.
-جنایت های دو سورا همین جا تموم نمیشه...بعد از
همه ی این سالها وقتی احساس خطر کرد،یکی از
خدمتکار های خانواده ی هان رو به خاطر بدهیش مجبور به مسموم کردن هان دانگ هی شی کرد که موفق نشد به هدف شومش برسه،برادر و همدستش کیم هودونگ رو به دلیل اینکه طبق برنامه هاش عمل نمی کرد با ضربه ی چاقو به شکمش راهی بیمارستان کرد و زمانی که متوجه شد موفق نشده سعی کرد تو بیمارستان با لباس مبدل کارش رو تموم کنه...

وکیل دو سورا حرفش رو قطع کرد.
-آقای قاضی من اعتراض دارم،همه ی اینها فقط اتهامند و مدارک محکمی در موردشون وجود نداره.

-اعتراض وارد نیست،دادستان کیم لطفا ادامه بدید.
دادستان در جواب قاضی سرش رو کوتاه خم کرد و باقی حرفهاش رو به زبون اورد.

"ugly beta" __chanbaekOnde histórias criam vida. Descubra agora