با خستگی دَرِ خونه رو باز کرد و وارد فضای تاریکش شد .در رو بست و بهش تکیه داد و به روبرو خیره موند .
هانول بهش گفته بود که بکهیون رفته خونه ی خودشون ، واسه همینم اشتیاقی نداشت برگرده اینجا .
یکم همون جا موند و بعدش بالاخره وارد شد .
قبول داشت که خودشم گند زده ، اما افکار بک داشت اذیتش میکرد .
همون طور شُل و وِل پلیورش رو درآورد و پرتش کرد روی زمین و خودشم ولو کرد روی مبل و به صفحه ی تاریک تلویزیون که سایه ای از خودش رو نشون میداد خیره شد .
بکهیونش حتما تا الان کلی گریه کرده بود و اون چیکار کرده بود ؟!
هیچی...فقط پشتِ هم گند زده بود و بعدشم با بیشعوری تمام گذاشت بره خونه خودشون .
انقدر اعصابش از بلایی که سر داهیون اومده بود خورد شده بود که نمیتونست بقیه رو تحمل کنه .
چطور چنین موجوداتی پیدا میشدن که بخاطر بدهی چنین بلاهایی رو سر یه انسان بیارن ؟!
نفسِ خسته ای کشید و سرش رو به عقب تکیه داد .
یکم تو همون حالت موند و بعدش یهو از جاش بلند شد و سمت اتاق رفت تا دوش بگیره و بره سراغ گندی که زده .
وارد اتاق شد و گوشیش رو از جیبش در آورد و نگاهی به ساعت انداخت .
ده و نیم بود ، باید سریع تر میرفت .
چند تا تماسِ از دست رفته از طرفِ پدرِ بکهیونم داشت که بخاطر خجالتش جوابش رو نداد .
با حرص تیشرتش رو درآورد و بعدِ نگاه گذرایی به وسایلِ شبِ قبل که هنوزم دور و اطراف ریخته بودن پلک هاش رو به هم فشرد و نفس عصبی ای کشید .
بلافاصله وارد حمام شد و بعدِ دوشِ سرسری ای که گرفت ، اتاق و خونه رو کمی مرتب کرد و آماده شد که بره .
چند تا از وسایلِ شخصی بک رو همراه با گوشیش گرفت و تو ساک ریخت تا با خودش ببره .
میدونست همین الانشم کلی عشقش رو اذیت کرده ، اما داشت به این فکر میکرد که یکم تو نقش دلخورِ خودش بمونه تا بک بفهمه که چقدر شک کردن بهش اذیتش کرده .
موهای نمدارش رو به عقب هل داد و بعد نگاه گذرایی به خونه ازش زد بیرون و نیم ساعت بعد جلوی در آپارتمان خانواده بکهیون بود و باد سر به صورتش سیلی میزد و موهای خیسش رو سرد تر میکرد .
خودش رو تو جاش جمع کرد و خواست زنگِ در رو بزنه که با صدا شدنش توسط پدر بک شوکه برگشت و به عقب نگاه کرد .
=چانیول ؟! میدونستم میای...
چان سرش رو با شرمندگی خم کرد و منتظر موند تا آقای بیون خودش بحث رو ادامه بده .
![](https://img.wattpad.com/cover/212997607-288-k474053.jpg)
BINABASA MO ANG
🌲my caretaker🌲 [کامل شده]
Fanfiction🧜♂️My caretaker🧜♂️ نام: سرایدار من نویسنده: BOOM ژانر: درام، فلاف، طنز، اسمات،... کاپل: چانبک . . . 🍂خلاصه🍂 بیون بکهیون یه تحصیل کرده تو رشتهی مهندسی کشاورزیـه و برای نوشتن پایان نامهاش به پول و تمرکز احتیاج داره و بخاطر همین هم سرایدار ویل...