"سه تا چیز که با پارتنرتون، تفاهم دارید رو نام ببرید."ک:"خب این خیلی مشخصه. دوتامون عاشق بندیکت کامبربچ هستیم."
د:"دوتامون بیش از اندازه جذابیم."
صورت کس سرخ شد.
ک:"این-آم-من-"د:"فقط تعریفی که کردم رو بپذیر، کس."
ک:"باشه."
صورتش بیشتر قرمز شد.
ک:"دوتامون نردیم."د:"من نیستم."
ک:"هستی."
د:"باشه باوا. دوتامون قدردان موزیک های جیمی هندریکس و بیتلزیم."
ک:"درسته. دیگه چی؟!"
د:"دوتامون باید سه تا بگیم، یا با هم سه تا بگیم؟!"
ک:"فک کنم با همدیگه."
د:"خب، ما چهارتا گفتیم پس کارمونو انجام دادیم."
دین کارت رو پرت کرد.
د:"بریم بعدی؟!"__________________________________________
Enjoy
Love ya all
(。•̀ᴗ-)✧
YOU ARE READING
36 questions of Destiel (Persian translation)
Fanfiction~ برای یه پروژه، دین وینچستر و کستیل نواک، دو تا غریبه، مجبورن 36 سوال رو با صداقت کامل به هم دیگه جواب بدن. ولی سوالا خیلی شخصین و ممکنه بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردن راجب همدیگه بفهمن و با احساسات بیشتری رو به رو بشن. کتاب اصلی در پیج نویسنده:...