"پنج تا مشخصه مثبت که تو شخصیت پارتنرتون هست رو به اشتراک بگذارید."ک:"اوه مرلین."
د:"اینجا باید هر کدوممون پنج تا بگیم، درسته؟!"
ک:"فک کنم."
د:"اوکی...تو شروع کن."
ک:"چرا من همیشه باید اول شروع کنم؟!"
د:"چون جوابهای تو از مال من بهتره."
ک:"هی، تو هم جوابهای خوبی داری."
د:"نه ندارم."
ک:"چرا، داری. این اولین جواب منه. تو خیلی صادق هستی. این یه مشخصهی خوبه."
د:"خب تو هم هستی، حالا هرکدوممون یکی گفتیم."
ک:"تو نمیتونی ایده های منو به این آسونی بدزدی."
د:"نمیدزدم! فقط دارم میگم تو هم صادق هستی."
ک:"آره آره. باشه،...تو خیلی از خودگذشتهای. این رو راجبت دوست دارم."
د:"از خود گذشته؟! تا حالا این صفت رو بهم نداده بودن."
ک:"خب این صفت خوبی برای توعه و مردم باید بیشتر ازش استفاده کنن. نوبت توعه."
د:"اوک...تو کیوتی."
ک:"واقعا؟! این صفت خوبیه؟!"
د:"معلومه که هست. مهم نیست که همه چی میگن، خوشتیپ بودن خیلی کارا برات میکنه تو زندگی، و تو جذابی. خیلی کارای خوب برات میکنه."
ک:"اوه باشه...ممنون؟!"
کس یکم فکر کرد.
ک:"صبر کن، این یه نوع لاس زدن بود؟!"د:"واقعا الان گفتی لاس زدن؟!"
ک:"آره."
د:"اوه مای گاد."
دین خندید.ک:"حس شوخ طبعی خوبی داری. سه تا شد."
د:"تو خیلی دیوونه کننده باهوشی."
ک:"تو هم کیوتی."
د:"هی، قرار بود ایده های هم دیگه رو ندزدیم!"
ک:"خیلی بد شد."
د:"ایح باشه. تو...جالبی."
ک:"این دیگه چه معنایی میده؟!"
د:"یعنی...نمیدونمم. یعنی تو جالبی. حال میده باهات حرف بزنم، و شک دارم که مردم به راحتی ازت خسته بشن. تو آدم دوست داشتی هستی، و فک میکنم همه می خوان دوستت باشن. زندگی جالبی داری و مردم دوست دارن راجبش بشنون."
ک:"اگه راست میگی، پس چرا من دوستای زیادی ندارم؟!"
د:"چون مردم احمق هم هستن."
ک:"نمیتونم راجبش باهات دعوا کنم، تو یه نِردی."
د:"و تو هم یه گیک هستی."
ک:"مشخصه مثبت مورد علاقمه."
د:"به همراه هات بودنت، مورد علاقه منم هست."
ک:"نِرد."
د:"گیک."
__________________________________________
Enjoy
Love ya
XOXO
YOU ARE READING
36 questions of Destiel (Persian translation)
Fanfiction~ برای یه پروژه، دین وینچستر و کستیل نواک، دو تا غریبه، مجبورن 36 سوال رو با صداقت کامل به هم دیگه جواب بدن. ولی سوالا خیلی شخصین و ممکنه بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردن راجب همدیگه بفهمن و با احساسات بیشتری رو به رو بشن. کتاب اصلی در پیج نویسنده:...