تقریباً دو سال گذشت. و قصهی ما به سر رسید. از تمام کسانی که اوه جونگین رو همراهی کردن صمیمانه سپاسگزارم. امیدوارم از این داستان مفاهیمی هر چند کوچیک یاد گرفته باشین که همیشه یه جایی گوشهی ذهنتون باقی بمونه.
و اما در سرزمین خیال سِوِن، در دهکده¬ای مملو از عطر خوش شالیزار، جایی که پسری به اسم کالی زندگی میکنه، داستان عاشقانهی دیگهای در حال وقوعه؛ داستانی که بعید نیست در آیندهی نه چندان دور مهمون ذهنهاتون بشه...مهرتان روزافزون؛
با احترام، سِوِن.
سهشنبه، یازدهم آذرماه ۱۳۹۹.
یک بعدازظهر آفتابی پاییزی.
BINABASA MO ANG
Oh Jongin
FanfictionGenre: romance, drama, tragedy, crime Couple: sekai Channel: @parkfamily_fictions 🔹خلاصه: داستان زندگی پسر یتیمی که بعد از پشت سر گذاشتن دوران سخت کودکی و نوجوونیش، درست وقتی که آرامش نسبی زندگیش رو بدست میاره، با یک تصادف ناگوار مواجه میشه. اما ای...