[کامل شده!] داستان در مورد پسری به نام کستیل که یه پسر شر و شیطون و در عین حال مهربونه... این پسر هیچوقت اجازه نمیده حقش پایمال بشه و اگه ببینه حق کسی رو دارن به زور میگیرن از اون طرف هم دفاع میکنه... داستان از اونجا شروع میشه که پدر و مادر کستیل فوت کردن و وکیل خونوادگی که دوست صمیمیه پدر کستیل بود میاد در مورد رازی صحبت میکنه... Destiel/michifer/sabriel Written by Rojhanm