سر تهیونگو میون دستاش گرفت، تو صورتش نگاه کرد:نمیخوای گریه کردنتو تموم کنی؟میدونی که طاقت اشکاتو ندارم.
تهیونگ در حالی که بینیشو بالا میکشید با مهربونی توی چشمای جیمین نگاه کرد:جیمین شی هیچ میدونی چقدر بدجنسی؟
جیمین خندید:آره تا حالا خیلیا بهم گفتن.
همه ی دوستای تهیونگ دورشون جمع شدن و با خوشحالی بهشون تبریک گفتن.
جانکوک و لیا به همراه جیهوپ نزدیکشون اومدن.
+خیلی بدجنسی جیمین حتی ما هم غافلگیر شدیم، جیهوپ در حالی که ضربه کوچیکی به پهلوی جیمین زد گفت.کوکی دنبال حرفشو گرفت:خیلی مارموزه حتی من که صمیمی ترین دوستش بودم ازش یه دستی خوردم.
+اگه بهتون میگفتم ممکن بود از دهنتون در بیاد، بعدشم من خودمم لحظه آخر تصمیم گرفتم.اگه غافلگیرتون کردم ببخشید.پدر جسیکا عصبانی رو کرد به بابای تهیونگ:آقای کیم میشه توضیح بدین این نمایش مسخره ای که به پا کردین معنیش چیه؟
بابای تهیونگ در حالیکه از شرمندگی و کمی عصبانیت عرق کرده بود با صدای لرزونی گفت:من واقعا عذر میخوام، شرمنده م ولی باور کنید خودم هم غافلگیر شدم، من اصلا خبر نداشتم.
پدرش رو کرد به جسیکا کردو با عصبانیت گفت:بیا بریم دخترم جای ما دیگه اینجا نیست.
_یه لحظه صبر کنید الان میام.
با قدمای تند به تهیونگ نزدیک شد.نیم نگاهی به هردوشون کرد:تهیونگ شی واقعا ازت عصبانیم، شما منو بازی دادین.من اون روز صادقانه ازت پرسیدم با کسی تو رابطه ای و شما فقط سکوت کردین....تهیونگ سرشو با شرمندگی پایین انداخت، نمیتونست تو چشمای دختر نگاه کنه، درسته ازش خوشش نمیومد ولی واقعا در حقش بی انصافی شده بود:من واقعا معذرت میخوام...نمیخواستم بهتون دروغ بگم ولی نمیتونستم حقیقت رو هم بگم.
به جیمین اشاره زد:میدونین منظورم چیه...خب رابطه ما از نظر دیگران یکم غیر قابل درکه.
جسی رو کرد به جیمین:فکر نکنم تا آخر عمر دلم بخواد چشمم بهت بیفته، به نظرم تهیونگ شی از سرتم زیاده....ولی....حالت صورتش تغییر کرد، با لبخند گشادی که رو لبش اومد، صداشو کمی بالا بردو در حالیکه دو تادستاشو بهم کوبید به سرعت جملشو ادامه داد:ولی باید بگم شما خیلی بهم میاین....هیچ میدونید من با چند تا از دوستام طرفدار کاپلای گییم....اگه دوستام الان اینجا بودن از دیدنتون ذوق مرگ میشدن.وای جاشون خیلی خالیه....شما در کنار هم خیلی کیوتین.....
جیمین و ته بهت زده و بادهنی باز بهم نگاه کردن...
جسی ادامه داد:اگه میخواین ببخشمتون باید بزارین ازتون عکس بگیرم میخوام برا دوستام ببرم.
به هر حال بهتون تبریک میگم ...تهیونگ شی شما هم نگران خراب شدن رابطه کاری پاپا و پدرتون نباشید اون الان عصبانیه ولی من راضیش میکنم شراکتش رو بهم نزنه.
YOU ARE READING
lost soul(روح گمشده )/MINV
Fantasyنام فیک :روح گمشده نویسنده :crazy of vmin کاپل :minv سلام شما از روح میترسید؟اصلا به روح اعتقاد دارین؟ تا حالا یه روحو از نزدیک دیدین ؟ فکر میکنید دیوونه شدم ... پس دارین اشتباه میکنید . من نه دیوونه شدم نه آدم خیال پردازیم.یکی رو میشناسم که یه شب...