✴️ part:6 ✴️

721 195 72
                                    

اگه ووت بدین نمیمیرین😂😂👏نترسین خودم تضمین میکنم🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
❤️

           **************************

روبروی پدرش نشسته بود که بعد از دو هفته بالاخره تصمیم گرفته بود با جونگین تماس بگیره و موافقتش رو اعلام کنه .

هر سه تاشون ، خودش ، مادرش و پدرش کنار هم نشسته بودن و با یه حالت گنگی به زمین خیره .

تنها شخص بیخیال و آسوده ی قضیه بکیان بود که با صدای آرومی در حال بازی بود و عین باد از بینشون اینور و اونور می‌رفت و با خودش کلی ذوق میکرد .

اما برای بقیه مشخص بود که گیجیِ این مسیرِ جدید داشت اذیتشون میکرد .

جدا شدن ؟!

قرار بود ازشون جدا زندگی کنه ؟!

بکهیون که همیشه اینو میخواست ، پس چرا حالا این شکلی شده بود ؟!

+بابا...میتونم پیشتون بمونم و کار کنم

=نه...تو نباید مثل من شی...دیگه تصمیمیه که گرفته شده و حرفیه که زده شده...نمیخوام درموردش چیزی بشنوم

+مجبور نیستین

=میخوام به سن من که میرسی شاد باشی...آزاد...

+بابا...

*بکهیونم...تا همیشه قرار نیست کوچولو بمونی...وضع ما رو ببین !! اینجوری اگه بخوایم ادامه بدیم تا آخرش شکست خورده ایم...یه شانس بزرگ بهمون رو کرده...نگران نباش...این فقط راه تو نیست ، به بکیانم فکر کن ، اونم یه روزی قد تو میشه و اون روز این تویی که بزرگش می‌کنی...هم ؟!

بچه ی لوسی نبود ، اما نمیدونست چرا داشت گریه اش می‌گرفت...

شاید بخاطر اینکه بابا مامانش زیادی مظلوم بودن ؟!

+قول میدم ناامیدتون نکنم

=همین برامون کافیه

پدرش گفت و با جدیت بهش خیره شد .

=آقای کیم گفتن فردا میان...پس من میرم سر ساختمون خانم یانگ تا کارا رو زودتر پیش ببرم و برای فردا بگم که نیستم

آقای بیون بعد نفس عمیقی از جاش بلند شد و باروحیه ی خاصی گفت .

مادرش هم بلند شد و شوهرش رو تا بیرون بدرقه کرد ، اما بکهیون همون جا موند و به دور شدنشون خیره شد .

چرا اینقدر آینده عجیب و ترسناکه ؟!

مسلما اگه از این بخش جدایی زود تر رد میشد همه چیز بهتر براش پیش می‌رفت...

اونم نفس عمیقی کشید و از جاش بلند شد و سمت اتاقش رفت .

______________________________________

با وجود هندزفری های توی گوشش که ازشون یه بند صدای داد و بیداد و کتک کاری میومد ، نمی‌تونست هیچ صدایی از بیرون رو بشنوه ، بخاطر همینم بود که متوجه ی ورود مادرش با اون چمدون بزرگ نشد .

✴️wake up and save me✴️[کامل شده]Where stories live. Discover now