✴️ part:14 ✴️

701 188 110
                                    

دلتون میاد فالوم نمیکنین؟!😢
ووت یادتون نره
بخدا کار سختی نیست
نخوندن این داستانم از اشتباهات زندگیتونه😂😂از ما گفتن بود🤷
از کجا میخواین نویسنده ی ماهی مثل منو پیدا کنین خداییش؟!
آه خدایا چقد جذابم😎
خاب دیگه برین بخونین که قراره کلی خوشحال شین😂😂😂چانبک داره ریل میشه

              **************************

 کنار پنجره ، تکیه داده به دیوار ایستاده بود  .

دود سیگار با اینکه از پنجره ی باز بیرون می‌رفت ، اما هنوزم یه هاله ی محوی از قیافه ی پسر سفید رویی که روی تخت خوابیده بود رو بهش میداد  .

تکیه اش رو از دیوار برداشت و بعدِ آخرین پوک به سیگارش از پنجره پرتش کرد بیرون  .

جلو رفت و بالا سر کیونگ سو ایستاد و جلوی تابش نورِ ماه به صورتش رو گرفت  .

چند ثانیه ای رو نگاهش کرد و تخت رو دور زد و کنارش دراز کشید  .

به سقف خیره شد و جفت دست هاش رو زیر سرش برد  .

چند دقیقه پیش ، شیومین بهش زنگ زده بود و یه چیزایی بهش گفته بود که باعث میشد گیج شه  !!

گفته بود امکان اینکه بکهیون رو بعنوان برده جنسی آورده باشن آمریکا زیاده و رد چند تا پسر بچه ی کره ای با مشخصات نزدیک به بکهیون رو زده بودن  .

یعنی امکان داشت بکهیونش پیدا شه ؟!

نفس عمیقی کشید و با خودش درگیر بود که کیونگ یهو عین جن زده ها تو جاش نشست و با چشم های پف کرده دنبال چیزی میگشت  .

_هی...دنبال چی میگردی ؟!

کیونگ با چشم های خواب آلود سمتش برگشت و گیج پلک زد  .

جونگین با دیدن صورتِ کیوتش همراه با اون کبودی هایی که تو بدن لختش براش دهن کجی میکردن نیشخندی زد و دست سمت کیونگ رو از زیر سرش در آورد و درازش کرد  .

_چون برام خوش شانسی آوردی میتونی تا صبح از نعمت داشتنم بهره مند بشی...

با لحنِ شوخی گفت و کیونگ بعد پلکِ گیجِ دیگه ای با سر فرود اومد رو دستش و باسنش همون بالا موند  .

جونگین خنده اش بیشتر شده بود و با چند بار تلاش بالاخره تونست اون بچه رو درست تو بغلش بگیره و پتو رو تا گردنش بالا بده  .

توله ی هورنی...

با دادن این احتمال که شاید دوباره باهاش سکس کنه لباس نپوشیده بود و درست مثل یه گربه ی هورنی خودش رو پرت کرد روی تخت و خوابید ، حتی موهای خیسش رو هم خشک نکرده بود  .

جونگین دماغش رو تو موهای نمدارش فرو کرد و بوی شامپوی خودش رو استشمام کرد  .

_اگه تا آخرش برام خوش شانسی بیاری شاید یه فکرایی برات بکنم... 

✴️wake up and save me✴️[کامل شده]Where stories live. Discover now