نظر
ووت
فالو
معرفی
❤️
**************************_بکهیون؟! اینجا چیکار میکنی؟!
چانیول با لحن وحشی گفت و نگاه سرزنش گرش رو به بکهیونی داد که رنگش زرد شده بود و این حالتش برای دو مرد کنارش معنی متفاوتی داشت.
مینفو حس میکرد از شدت تنفرش از نوهی عزیزشه و چان فکر میکرد بخاطر وجود پدربزرگشه.
+ه...هیچی...فقط میخواستم با آقای پارک حرف بزنم...
بک بالاخره به حرف اومد و جَو رو کمی آروم کرد.
انقدر فضا خفه و ترسناک بود که بک حس میکرد ممکنه بخاطر برخورد جرقههای نفرتشون به هم کل خونه بره رو هوا.
*درسته...میخواستم با بکهیون راجب دانشگاه و تصمیماتش حرف بزنم...تو که لایق نمیدونی...
_حرفی هم مگه برای زدن هست؟! شما تمام این مدت حتی نیومدین درست و حسابی باهام حرف بزنین...تمام فرمایشاتتون هم از راه اون وزیرِ احمقتون بهم میرسه...حس نمیکنین همین باعث میشه همه چیز بدتر بشه؟! منی که بعد دوسال از کما برگشتم با یه حجمی از بی خبری مواجه شدم و پدربزرگ عزیزم به جای کنار من بودن ترجیح داده به زندگی عادیش برسه و بیخیال نوهاش بشه و منی که عین احمقا اینجام حتی نمیدونم چرا؟! پدر و مادرم کجان؟! چیزایی که باید بدونمو باید از زبون کی بشنوم؟! چرا هرروز که میگذره بیشتر حس میکنم دارم تو منجلابِ بی خبری و گمراهی غرق میشم؟!
چانیول عصبی تمام مدت با صدای بلندی گفت و بکهیون پشیمون سمتش قدم برداشت و خواست دستش رو بذاره روی شونش که چان با شدت دستش رو پس زد.
_دیگه نمیدونم باید چیکار کنم...کارای مسخرتون داره صبرمو لبریز میکنه...
گفت و بعدِ نگاه تندی به بکهیون چرخید و ازشون دور شد.
بکهیون با لبهای لرزون و چشمهایی اشکی دور شدنش رو تماشا کرد و با صدای پیرمرد به دنیای اطرافش برگشت.
چانیولش ازش ناراحت بود و قرار بود این ناراحتی تا مدتها ادامه داشته باشه.
*باید باهاش حرف بزنم...همه چیز رو درستش میکنم عزیزم...بیا بریم داخل...
پارکِ پیر دستش رو به کمر پسرِ بیچاره رسوند و سمت داخل اتاق هدایتش کرد.
بکهیون شبیه یه ربات شده بود و هر کاری که ازش خواسته میشد رو انجام میداد.
شدت وقیح بودن مرد کنارش اونقدر زیاد بود که نمیتونست هضمش کنه.
باید چیکار میکرد؟!
بیشتر صبر میکرد؟!
به چانیول میگفت تو سرش چی میگذره؟!
*بشین...
YOU ARE READING
✴️wake up and save me✴️[کامل شده]
Fanfiction✴️Wake up and save me✴️ "بیدارشو و نجاتم بده" نویسند : boom✨ ژانر : رومنس، درام، اسمات، انگست، رازآلود، جنائی... کاپل ها : چانبک(اصلی)، کایبک، کایسو، هونهان و کریسبک،... 🔥 خلاصه 🔥 تلاقی دو زندگی متفاوت... از دست دادن عزیزان... تنهایی... جدایی از ع...