😌😌سلوم
بریم که شروعش کنیم
_____________________________________
-بکهیون؟
-بک؟
-بیون بکهیون
-من اینجام
-اینجام
-به این طرف نگاه کن
-بک اون تنهاس
-بکهیون؟
-میای کمکم؟
-بیا
-اینجا تاریکه
- میترسه
-بک بیا
-خواهش میکنم
بکهیون هر بار با خطاب شدنش توسطِ اون صدا ، سرش رو میچرخوند تا شاید بتونه کسی رو که مخاطب قرارش میداد ببینه یا نشونه ای ازش پیدا کنه ؛ ولی تنها چیزی که میدید سیاهی بود !!!
سیاهی مطلق !!
تنها بود...
سردش بود...
خودش رو بغل کرد و ترسیده ، چشم های از ترس و سرما خیس شده اش رو به اطراف چرخوند ، ولی تا چشم کار میکرد سیاهی بود...
همه جا سیاه بود...
تاریکیِ مطلق...
+اینجا کجاست؟
با صدایِ آروم و لرزونی گفت و منتظر موند ، اما تنها چیزی که میشنید سکوت بود .
-بک...بک بک بک بک
صدایی که میگفت و بعدش فقط بازتابی ازش باقی میموند .
ترسیده بود ، خیلی ترسیده بود...
خودش رو محکم تر بغل کرد و با ترس به پشتش نگاه کرد ، حس کرد که کسی سرشونه اش رو لمس کرده !
+اینجا کجاست؟
دوباره بی حواس پرسید و خودش رو جمع کرد .
-بک ؟ کمکم میکنی؟
+تو کی هستی؟چیکار کنم برات؟
-بک...فقط دستم رو بگیر ، بقیه اش با من ، فقط باهام بیا...
+ تو...تو کجایی ؟ نمیبینمت !!...اینجا تاریکه...ترسناکه...تو کی هستی؟...کجا ایستادی؟چیکار باید برات بکنم؟
چشم هاش رو تنگ کرد و تو تاریکیِ محض که چشم هاش رو اذیت میکرد بیشتر دقیق شد .
چشم هاش گز گز میکرد و پرده ی اشکِ جلوی چشم هاش خارشش رو بیشتر میکرد .
نفس تنگی گرفته بود...
همه چیز به طرزِ عجیبی ، ترسناک بود...
ترسناکی ای که تا حالا هیچ وقت حسش نکرده بود .
-بک تورو خدا ، اون تنهاس...میترسه...داره از عذاب وجدان میمیره...منو نمیشناسی ؟!...من اینجام...درست کنارت...فقط دستم رو بگیر
YOU ARE READING
✴️wake up and save me✴️[کامل شده]
Hayran Kurgu✴️Wake up and save me✴️ "بیدارشو و نجاتم بده" نویسند : boom✨ ژانر : رومنس، درام، اسمات، انگست، رازآلود، جنائی... کاپل ها : چانبک(اصلی)، کایبک، کایسو، هونهان و کریسبک،... 🔥 خلاصه 🔥 تلاقی دو زندگی متفاوت... از دست دادن عزیزان... تنهایی... جدایی از ع...