ووت
فالو
نظر*************************
*فلش بک*
سهون توی بیمارستانِ مخصوص ارتش بالا سر پسری ایستاده بود که تقریبا هیچ جای سالمی تو بدنش نمونده بود.
نفس عمیقی کشید و سعی کرد خودش رو کنترل کنه تا نره و تو کارهای چان سرک نکشه، اما مگه میشد؟!
اخمی کرد و دستهاش رو توی جیبهاش جا داد و به پسر روی تخت خیره شد.
_سه تا از دندههات...مچ پای راستت و ساعد و کتف سمت راستت و چهار تا از دندونهات شکسته، به اضافهی شکستگی جزئی اَبروت...کی این بلا رو سرت آورده؟!
سهون با چشمهای تنگ شده یکم فکر کرد و با اومدن یک اسم توی سرش اَبرویی بالا انداخت.
_تو لوهانی نه؟! مینگیو رو دیدم...آره تو لوهانی...همونی که چان اون سری گفت...میدونستم اون پارکِ پیرِ لعنتی یه ریگی به کفشش هست...لعنت به چانیول که داره ازم یه چیزیو مخفی میکنه...
نفس کلافه و عمیقی کشید و با ورودِ پرستار به اتاق، سمتش برگشت.
+اوه سهونشی...هنوزم نمیخوای بگی ایشون کین؟!
_قضیه خصوصیه...فقط کسی چیزی نفهمه مینی...
+اوکی حواسم هست...
_حواستم باشه اسمی از من نیاری...
+اووووو...خَیِری چیزی شدی؟!
_فضول نباش...تا وقتی که کامل خوب بشه این جا نگهش دار...چهارچشمی حواست بهش باشه و یه جوری این جا پا گیرش کن چون امکان داره در بره...خودم میام بهش سر میزنم اما تو هم بهم خبراشو بده...
+فعلا که این جا موندگاره و خودشم بخواد بدنش نمیذاره که از جاش پاشه...اوکی بیشترتر حواسمو بهش جمع میکنم...
_ممنون...جبران میکنم...
+بدهیات داره زیاد میشه آقای اوه...حواستونو جمع کنید...
دختر با شوخ طبعی گفت و سهون بعد از تکخندی از اتاق خارج شد.
با حالت عصبیای که همیشه تو وجودش بود چنگی لای موهاش انداخت و از بیمارستان زد بیرون و فوری سوار ماشینش شد.
افکارش بهم ریخته بودن و داشت به این فکر میکرد که چون چان هیچ وقت چیزی بهش نمیگه پس خودش مجبوره که اقدام کنه و از ماجرا سر در بیاره.
تمام طول مسیر این افکار دست از سرش برنداشت و از طرفی هم زنگی که پرستارِ پدرش بهش زده بود بدجور اعصابش رو به هم ریخته بود.
بالاخره به خونه رسید و فوری فاصلهی پارکینگ تا آپارتمانش رو طی کرد و خودش رو به واحدش رسوند.
عصبی و با اخمی که بخش جدایی ناپذیری از صورتش شده بود خودش رو به اتاق پدرش رسوند و در رو با شدت باز کرد.
YOU ARE READING
✴️wake up and save me✴️[کامل شده]
Fanfic✴️Wake up and save me✴️ "بیدارشو و نجاتم بده" نویسند : boom✨ ژانر : رومنس، درام، اسمات، انگست، رازآلود، جنائی... کاپل ها : چانبک(اصلی)، کایبک، کایسو، هونهان و کریسبک،... 🔥 خلاصه 🔥 تلاقی دو زندگی متفاوت... از دست دادن عزیزان... تنهایی... جدایی از ع...