ووت یادتون نره ♥️♥️
و معرفی به دوستان
و فالو😂👏**************************
_حالا بریم برای غذا ؟!
آقای پارک رو به بکهیون پرسید .
بکهیونم با همون درگیری ذهنی که داشت آروم سر تکون داد و همه ماشین رو ترک کردن .
تو تمام طول مسیر دست بکیان رو محکم نگه داشت و نمیذاشت از کنارش جم بخوره .
حرف آخر پیرمرد از نظرش عجیب بود و حالا داشت به این فکر میکرد که اصلا چرا گذاشت تا اینجا پیش بره و با یه غریبه این وقت روز اینجا باشن ؟!
خودش مهم نبود اما بکیان خیلی مهم بود .
نفس عمیقی کشید و وقتی وارد رستوران بزرگ شدن و توسط دو دختر با لباس های سنتی چینی قرمز رنگ تا یکی از میز ها راهنمایی شدن ، خوب به حرکات پیرمرد و دستیارش توجه کرد .
این رستوران بشدت آشنا بود و به طرز غریبی یادش نمیومد چرا آشناس !!
پیش خدمت ها کاملا با پیرمرد آشنا بودن و با روی باز باهاش رفتار میکردن ، این باعث شده بود کمی آروم بشه .
به هرحال اگه قرار بود بیارتشون تا بدزدتشون و اعضای بدنشون رو تیکه تیکه کنه و بفروشه نمیاوردشون جایی که انقدر شلوغ باشه و همه هم بشناسنش !!!
با این افکار به خودش قوت قلب داد و همراه با بقیه روی صندلی های دور میز بزرگ نشستن .
آقای پارک با لبخند حرکاتشون رو زیر نظر داشت ، ذوق توی چشم هاش بکهیون رو میترسوند .
_میخواین من براتون سفارش بدم ؟
+نه ممنون
بکهیون با استرس گفت و عصبی دست دراز کرد و منوی روی میز رو گرفت .
_چینی بلدی ؟!
چند ثانیه نشده بود که با اخم به منو خیره بود که آقای پارک گفت .
+کامل نه ، جسته گریخته ، از رو فیلم و اینا...خودمم علاقه دارم...با غذاهاشونم آشنام
بکهیون که انگار بهش برخورده باشه گفت و رفته رفته صداش تحلیل رفت .
از اینکه دیگران فکر میکردن بخاطر موقعیت خانوادگی و محل زندگیش یه ابلهِ واقعا حرصی میشد .
اینکه بقیه فکر کنن ازش سَر تَر هستن !!!
با رسیدن گارسون همچنان سکوت کرده بود و غرق فکر بود که با صدای پیرمرد به خودش اومد .
_مهمون منین...هر چی دوست داری سفارش بده
با حرفش انگار بیشتر حرصی شد .
سریع یه چیزی برای جفتشون سفارش داد و با اخمی که از روی پیشونیش پاک نمیشد منو رو دست گارسون داد و دست به سینه شد .
YOU ARE READING
✴️wake up and save me✴️[کامل شده]
Hayran Kurgu✴️Wake up and save me✴️ "بیدارشو و نجاتم بده" نویسند : boom✨ ژانر : رومنس، درام، اسمات، انگست، رازآلود، جنائی... کاپل ها : چانبک(اصلی)، کایبک، کایسو، هونهان و کریسبک،... 🔥 خلاصه 🔥 تلاقی دو زندگی متفاوت... از دست دادن عزیزان... تنهایی... جدایی از ع...