⊱ 𝐂𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 39 ⊰

1.7K 270 11
                                    

چپتر سی و نهم:

وان‌یان شو بسیار نگران بود که نکند به مردی که زیرش خوابیده است درد وارد کند. او با ملایمت پیشانی، بینی و لب‌های قرمزش را بوسید و پایین‌تر رفته و بوسه‌ای بر روی گردن نرم، شانه‌های گرد، ترقوه زیبایش و گیلاس قرمزش گذاشت. در هر حرکتش عشق و اشتیاق بی‌دریغش را به بدن سو یی تزریق می‌کرد، این نوازش و بوسه‌های معنی‌دار واقعاً باعث می‌شدند که سو یی احساس آسودگی و آرامش فوق‌العاده‌ای داشته باشد. اما در همان لحظه اتفاق نچندان جالبی در ورودی پشت سو یی رخ داد، با این حال ورودی‌اش دیگر اذیت نمی‌شد و بیشتر از قبل احتیاج داشت که تسکین داده شود. بدنش عاجزانه تقاضا می‌کرد که این خارش را با مالش آن قسمت و پر کردنش از بین ببرد، ولی چطور می‌توانست همچین حرفی را حتی لحظه‌ای با صدای بلند به زبان بیاورد؟

سو یی در ذهنش همچنان در حال مقاومت بود اما بدنش دیگر به اراده و افتخار صاحبش توجهی نداشت. زمانی که سو یی حواسش را به دست آورد، آن کمر قدرتمند ضربه‌ای به جلو وارد کرده بود و قسمت کوچکی از عضو وان‌یان شو حالا درون سو یی بود. واقعا در آن لحظه آرزو داشت که خود را خفه کند، با عجله سعی کرد تا خود را عقب بکشد اما این تنها اصطکاک بیشتری بین بدنشان ایجاد کرد. وان‌یان شو بهترین تلاشش را می‌کرد تا بی‌صبری‌اش را کنترل کند پس چطور قرار بود بتواند بیشتر تحریک شدنش را تحمل کند؟ ناله مردانه‌ای کرد و گفت: «سو سو، تکون نخور.» پس از آن دیگر نمی‌توانست به چیزی توجه کند پاهای سوری را بلند کرد یکی از آنها را را بر روی شانه اش گذاشت بدون هیچ مانعی با یک صدای «هو» آلت راست شده‌اش به

آرامی پیش رفت؛ به کمک قدرت روان کنندگی پماد، موفق شد نصف آلتش را وارد کند.

«آه!» سو یی که بدنش دچار درد و گرفتگی شده بود ناله‌ای کرد. اما آن خارشی که از درون داشت عذابش می‌داد به خاطر ورود وان‌یان شو به داخلش از بین رفته بود؛ به همین علت هم با وجود دردی که در شکمش داشت، نشانی از آرامشی شیرین هم در وجودش بود و بدنش از این حس بی‌اختیار به لرزه افتاد. وحشیانه با پاهایش لگد زد و با لحنی هشدارگونه گفت: «وان‌یان شو، بذارشون پایین، همین الان پاهاتو بذار پایین.»

وان‌یان شو بدنش را پایین آورد، و عضوش چند سانت دیگر هم درون سو یی فرو رفت. لبخند معصومانه‌ای زد و گفت: «سو سو، پاهای من همین الانشم رو تخته، دیگه چجوری باید پایین بذارمشون؟ نگو که منظورت اینه یه سوراخ تو تخت درست کنم و وایسم رو زمین؟ ولی اگه از حالت ایستاده استفاده کنیم اینجوری ضربه‌هام محکم‌تر میشن. چون این اولین بار توئه دوست ندارم از این پوزیشن استفاده کنیم؛ بعدا وقتی این تشریفات برای آماده کردن بدنامون نبود، می‌تونیم برای تنوع اون پوزیشن رو هم استفاده کنیم. نه تنها این، می‌تونیم این پوزیشن که من پشتت باشم یا تو روی من باشی رو هم امتحان کنیم، یا تو حالت نشسته و خیلی حالت‌های دیگه. هنوز کلی چیزای دیگه مونده، دوست داری که همشون رو یه امتحان بکنی؟»

War Prisoner / Persian TranslationWhere stories live. Discover now