part 20

2.4K 353 131
                                    

قبل از نگاه کردن به کاور برید اسید بیارید که بعدش چشماتونو باهاش بشورید...
با تشکر...
و اینکه ووت های پارت قبل به شرطش نرسید ولی من به خاطر هیونگه زلیل مرده ام اپ میکنم...

Tae pov

بعد از بوسیدن لباش آروم آروم به سمت پایین رفتم.
خط فکشو با بوسه رد کردم و به گردنش رسیدم،با دیدن رنگ سفید گردنش بیشتر از این نتونستم صبر کنم و با تمام توانم شروع به مکیدن و مارک گذاشتن روی گردنش شدم.
بعد از اینکه مطمئن شدم کیس مارک هایی که گذاشتم تا چند روز روی گردنش باقی میمونه بیخیال کیس مارک شدم و چند گاز بزرگ از گردنش گرفتم و به صدای ناله های ریزش توجهی نکردم.
از روش بلند شدم و لبه ی لباسشو گرفتم تا از تنش در بیارم.
جونگ کوکم برای کمک نیم خیز شد و تونستم لباسشو در بیارم.
رفتم پایین تر و روی نیپل هاش رو بوسیدم، زبونم رو دایره وار دور نیپلش چرخوندم که بلاخره صدای ناله ی بلندش رو شنیدم.بعد از مارک کردن عضلات شکمش سعی کردم دکمه و زیپ شلوارش رو باز کنم.
بعد از کمی تلاش بلاخره باز شد و شلوارشم در آوردم.
بعد از در آوردن شلوارش کمی خودشو جمع کرد به این معنی که خجالت کشیده،منم برای اینکه خجالتش از بین بره لباس های خودم رو در آوردم و گوشه ای از اتاق انداختم.
دوباره روش خیمه زدم و از بالا به صورتش نگاه کردم. لپ هاش گل انداخته بود و این موضوع باعث می‌شد بیشتر از قبل خواستی تر باشه...
رفتم پایین و دوباره لباش رو بوسیدم.
گاهی گاز های ریزی از لب هاش میگرفتم که باعث آخم کردن و ناله هاش ریزش می‌شد.
زبونم رو به دندوناش کشیدم تا راه رو برای ورود زبونم باز کنه که همین اتفاق هم افتاد. دندوناش رو رو از هم فاصله داد منم بدون از دست دادن ثانیه ای از زمان زبونم رو وارد دهن داغش کردم.
مزه ی گوشه به گوشه ی دهانش رو با زبونم چشیدم و در آخر بوسه ای ملایم روی لباش نشوندم و جدا شدم.
دست بردم سمت باکسرش که از پاهاش در بیارم ولی یادم اومد که بیبیم خجالیته پس اول باکسر خودم رو در آوردم.
نگاه خیره ی کوک رو میتونستم حس کنم ولی کمی برای اذیت کردنش نذاشتم به دیکم نگاه کنه. البته کمی هم به خاطر اینکه نترسه :)

+ هی اون دست فاکیت رو بنداز پایین بذار ببینمش

_ نوچ نوچ هنوز واسه دیدنش زوده بیبی اول باید حسش کنی

آه حرصی کشید و دست به سینه به سقف نگاه کرد.
تو گلو خندیدم و سریع باکسرش رو در آوردم،میدونستم که بعد از در آوردن باکسر پاهاش رو میبنده پس قبل از اینکه پاهاش بسته شه بین اونا قرار گرفتم.
کوک دوتا دستش رو روی صورتش گذاشت:

+ تهههه من خجالت میکشممم

خم شدم و رونشو بوسیدم.

_ بیبی ها که نباید از ددیشون خجالت بکشن.بعدشم این هنوز اولشه

با نیش خندی که روی لب داشتم کمی خم شدم و از پاتختی لوب رو در آوردم.
کمی روی دستم ریختم و سمت ورودی کوک بردم.
کمی انگشتم رو دور سوراخ صورتیش چرخوندم و واردش کردم.
آه کوچیکی کشید و چشماش رو بست.
کمی بعد دومین انگشتم رو واردش کردم که چشماش رو روی هم فشرد و سعی کرد صدایی ازش در نیاد تا متوجه بشم درد داره ولی این کاملا از قیافه اش معلوم بود.
دوتا انگشتم رو قیچی وار داخلش حرکت میدادم تا کمی از تنگ بودنش کم بشه ولی این بچه خرگوش حسابی تنگ و داغ بود‌.
سومین انگشتمم واردش کردم که این دفه به روتختی چنگ زد و اسمم رو با ناله گفت.
بعد از کمی حرکت مونده بودم که باید انگشت چهارم هم اضافه کنم یا نه...  آخه محض رضای خدا شیر کوچولوم اندازه اژدهای دو سره مطمئنا نمیتونه تحملش کنه.
پس تصمیم گرفتم تا انگشت چهارمم واردش کنم:

All My Life💜Where stories live. Discover now