کاور.... در حال تشنج*
Tae pov
وقتی دیدم هیچکس هیچ غلط نمیکنی دستم رو گذاشتم زیر گردن و زانو های کوک و بلندش کردم.
با تند ترین سرعتی که داشتم دویدم سمت ماشینم و در عقب رو باز کردم.
آروم جوری که کوک صدمه ی دیگه ای نبینه گذاشتمش رو صندلی و دویدم سمت در راننده تا سوار شم.
.
.
.
.
《بیمارستان مرکزی سئول》اینقدر تند رانندگی کردم که اصلا نفهمیدم چطوری رسیدیم بیمارستان.
وقتی رسیدیم کوک رو از صندلی عقب بلد کردم و روی دستام گذاشتم و مثل دیوونه ها تا وسط بیمارستان دویدم._ کمککک یکی بیاد کمک کنه
چند تا پرستار با برانکارد اومدن سمتم و کوک رو با کمک اونا گذاشتم رو برانکارد.
برانکارد رو حرکت دادن و منم کنار سر کوک می دویدم.
وقتی رسیدیم دم اورژانس دیگه نداشتن داخل برم و مجبور شدم دم در اورژانس بمونم.
چشمام پر از اشک بود....
آروم رفتم کنار و تکیه دادم به دیوار.
به دست های خونیم نگاه کردم و آروم آروم لیز خوردم و نشستم.
اینا خون جونگ کوکم بود...
چرا الان؟
چرا الان که داشتم کم کم خوشبخت میشدم باید همچین اتفاقی می افتاد؟
مگه کم زجر کشیده بودم؟
چرا من نباید طعم خوشبختی رو بکشم؟
حداقل چرا جونگ کوک؟
چرا اون ماشین لعنتی به من نخورد؟
تو همین افکار بودم که دکتر از اورژانس اومد بیرون.
اینقدر غرق افکارم شده بودم که نفهمیدم اصلا کی دکتر رفت داخل.
سریع بلند شدم و هجوم بردم سمت دکتر._ چی شد دکتر حالش خوبه؟خوب میشه دیگه درسته؟
حرفام رو با ترس آشکاری توی صدام گفتم و دکتر با صورتی ناراحت بهم نگاه کرد.
"نگران نباش زنده میمونه....
وقتی این جمله رو شنیدم امیدی توی دلم پیدا کردم ولی با حرف های بعدش انگار سطل آب یخ رو سرم خالی کردن...
"ولی سه تا از دنده هاش ترک خورده و یک دستش شکسته. همین الان آماده اش میکنیم برای عمل. و اینکه... به سرش ضربه شدیدی خورده و ممکنه حافظه اش پاک شده باشه.
_ ه.هر کاری برای خوب شدنش لازمه انجام بدید،از بهترین چیزا استفاده کنید فقط خواهش میکنم خوبش کنید...
دکتر سری تکون داد و رفت.
حالم خیلی بده...
هرکاری بتونم براش میکنم ولی حافظه اش؟
اگه منو ببینه و نشناسه؟
نمیدونم باید چیکار کنم...
حتی نمیدونم الان باید کجا برم...
گوشیم رو از داخل جیبم در آوردم و شماره یونگی رو گرفتم.
بعد از چند بوق صدای یونگی رو شنیدم:€فاک یو خواب بودم. چی میخوای؟
_ ه.هیونگ
بعد از مکث کوتاهی تونستم دوباره صداشو بشنوم:
€ ته.تهیونگ خوبی؟ چی شده؟ کجای بهم بگو بیام
Yongi pov
KAMU SEDANG MEMBACA
All My Life💜
Aksi《کامل شده》 تهیونگ،هیبرید شیر که پدرش وصیت کرده تا ۱۵ سال بعد از مرگش جانشینش،یعنی رئیس بزرگ ترین باند گانگستر کره باشه.... جانگکوک،هیبرید خرگوشه که اهل تفریح با بهترین دوستش جیمینه... کاپل ها: تهکوک،اصلی _یونمین_نامجین هایبرید_ امپرگ تهیونگ:هایبرید...