part 24

1.9K 319 77
                                    


Kook pov

تهیونگ به سمتم خم شد و بوسه ای زیر گوشم گذاشت.

_ هممم پس دلت برای دیکم تنگ شده اره؟

با نفس های داغی که به خاطر صحبت و نفس کشیدنش به گردنم برخورد می‌کرد چشمام خمار شد و لبخند ملایمی زدم.
دستمو از زیر میز به رونش رسوندم و کمی با رونش ور رفتم.

+ اوهوم حالا ددی حاضره چیزی که بیبیش میخواد و بهش بده؟

با اتمام جمله ام دستمو روی دیکش گذاشتم و از روی شلوار فشار کمی وارد کردم که آه خفه ای از تهیونگ کنار گوشم رها شد.
ازم فاصله گرفت و از جاش بلند شد.

_ خوب همتون پاشید سیک کنید تو یکی از اتاقا. بای

بعدشم دست منو گرفت و کشید سمت پله ها تا بریم طبقه ی بالا ولی قبل از اینکه از میز دور شیم تونستم صدای جینو بشنوم که گفت:

& کوک وسط سکس بهش بگو یکم مراعات بچه رو بکنه یهو از هلقت در نیاد.

.
.
.
درو با شتاب باز کرد و منو به داخل اتاق کشوند.
درو بست و بعد از قفل کردن منو به در کوبوند.
یه دستش رو روی کمرم و دست دیگش رو کنار سرم خم کرد.
بدون اینکه چیزی بگه به سمت لبام حمله کرد و وحشیانه بوسه ای رو شروع کرد.
با تمام توانم سعی می‌کردم همکاری کنم ولی با حرکات یهویی و وحشیانه اش نمیذاشت کاری انجام بدم. وقتی دیدم اجازه نمیده تا منم مثل آدم ببوسمش با زانوم به دیکش زدم که دست از بوسیدن برداشت و با چشمای گرد بهم نگاه کرد.
بعدشم پخ... پخش زمین شد.
اوا خاک به سرم اینقدر محکم زدم؟
کنارش نشستم و به صورت قرمزش نگاه کردم

_ ای.این دومین بار بود

+ میدونم عزیزم. الانم چیزی نشده پاشو

آروم از جاش بلند شد و رفت سمت تخت.
از پا تختی کنار تخت کمی آب برداشت و خورد.
(معمولا اونجا پارچ آب میذارن😑 جرتون مدم چیزی بگید😐😂)

+ تا تو باشی نذاری ببوسمت.

رفتم سمتش و از شونه هاش گرفتم و هُلش دادم رو تخت.
روش خیمه زدم و لباش رو به بازی گرفتم.
همون طور که لب پایینش رو بین لبام داشتم دکمه های پیرهنش رو باز کردم و دستق روی سیکس پک هاش کشیدم.
نیپلش رو بین انگشتام گرفتم و باهاشون ور رفتم که یهو مچ دستمو گرفت.بهش نگاه کردم که اون پوزخندی فاکی رو لباشه:

_ زیادی شیطون شدی

Tae pov

وقتی دیدم با انگشت هاش نیپلم رو به بازی گرفت به این فکر کردم که الان من نباید روی اون خیمه زده باشم و با نیپلاش بازی کنم؟ خیر سرم من تاپم...
مچ دستش رو گرفتم و به صورت تعجب کرده اش پوزخندی زدم و:

_ زیادی شیطون شدی

روی تخت انداختمش و خودم روش خیمه زدم و لباسش رو با بالا ترین سرعت در آوردم و انداختم گوشه ای از تخت.
صورتمو به سمت نیپلاش بردم و نوک صورتی رنگش رو وارد دهنم کردم.
زبونمو دورش چرخی دادم و به سمت نیپل چپش رفتم.
مکی روش زدم و ‌از روش بلند شدم.
پیراهن تو تنم که دکمه هاش باز شده بود رو از تنم در آوردم و به نا کجا اباد شوت کردم...
به بدنه عرق کردش که مثل یه بچه خرگوش که گیر شیر افتاده
زیرم تکون میخورد و منتظر لمس شدن بود خیره شدم
خرگوشه خواستنیه من...
اروم گوشایه افتادشو نوازش کردم که صدای معترضش بلند شد

All My Life💜Donde viven las historias. Descúbrelo ahora