به بخش اصلی داستان رسیدیم.
اگر جایی اشتباه تایپی داشت برام کامنت بزارین درستش کنم.چپتر یک بیشتر از صد ویو داشته اما فقط۵۵ تا ووت خورده داستان مشکلی داره که ووت نمیدین؟
میدونم همیشه گوست ریدر هست اما فف خوندن لذتش به ووت و کامنت گذاشتنشهووت و کامنت یادتون نره❤️✨
~~~
"نواه؟"
هری گفت و از محوطه ی مراسم دور شد الان تقریبا توی جنگل بود و دنبال اون رایحه میگشت.
هرچی جلوتر میرفت رایحه قوی تر میشد و عجیب تر. رایحه ی نواه رز و خامه بود اما این رایحه خامه بود با یچیز دیگه.
درست تشخیص نمیداد این چه رایحه ای هست اما باز هم داشت دنبالش میرفت. تقریبا وسط جنگل بود و از نواه خبری نشده بود.
ممکنه نواه نباشه؟
با رسیدنش به صخره ای دست از راه رفتن برداشت و به گرگی که جلوی ماه بود نگاه کرد. گرگ قهوه ای!
جلو تر نرفت و از دور به گرگ قهوه ای نگاه کرد. گرگ توی سکوت به ماه داشت نگاه میکرد و به هیچ چیز دیگه ای اهمیت نمیداد. اون توی نگاه به ماه انگار غرق شده بود.
و حالا رایحه رو قوی تر از هر لحظه ی دیگه ای حس میکرد. رایحه ی خامه و شامپاین.
اون نواه نبود پس کی بود؟
گرگ سرش رو بالا گرفت و زوزه ی بلندی کشید بعدش صدای نامفهومی از خودش خارج کرد و برگشت.
زیر نور ماه درحالی که گرگ برگشته بود و داشت به هری نگاه میکرد هری هم درحال دید زدن گرگ بود.
این همون رایحه ای بود که دنبالش میگشت. توی مسابقه رایحه ی خامه، رز و شامپاین قاطی شده بود و باعث شده بود که درست نتونه بفهمه دنبال چه رایحه ای میگرده.
اما امگا ها بوی شیرین میدن و این رایحه رایحه ی یه الفا یا بتا بود. ممکن بود که این رایحه ی امگا باشه؟؟
هری جلو تر رفت و وقتی به گرگ که لبه ی صخره بود رسید جلوش زانو زد و سرش رو نوازش کرد.
گرگ درون هری به سمت رایحه کشیده شده بود و چیزی جز نزدیک بودن به این رایحه نمیخواست.
YOU ARE READING
Fake Alpha [L.S]
Fanfiction-Complete- "برای انتخاب لونا دیگه وقتی ندارم. تو جفت مقدر شده ی منی اهمیتی نمیدم اگر یه الفا یا هر کوفت دیگه ای تو حق نداری این تصمیم رو بگیری که نمیخوای لونا باشی." "من الفام و الفاها نمیتونن جفت بشن. در ضمن من به جفت های مقدر شده اندازه ی فاک هم ا...