ممنون بابت ووت و کامنت ها و متاسفم برای اینکه دیروز اپ نکردم داشتم این قسمت رو ادیت میزدم بخاطر همین دیر شد.این قسمت هم کامنت هارو به دویست و ووت هارو به هفتاد برسونین ممنون❤️✨
اگر غلط املایی جایی دیدین حتما بهم بگین درستش کنم
~~~
"تو میتونی تبدیل بشی."با خودش گفت و همونطور که توی نشیمن تنها بود لباسش و شلوارشو دراورد و به دست هاش نگاه کرد.
الان باید روی تبدیل شدنش یک بار دیگه تمرکز میکرد اینکه ذره ذره داره تبدیل میشه و استخون هاش داره شکل میگیره تا به فرم گرگش تبدیل بشه.
همیشه تبدیل شدن رو دوست داشت بهش احساس قدرت میداد اینکه کم کم تغییر میکنی و به شکل دیگه ای زندگی میکنی.
قدرت هاش مثل شنوایی و بویاییش قوی تر میشد و این لذت بخش بود.
اما حالا به لطف هری و دوری ای که داشت نمیتونست تغییر کنه و تبدیل بشه!
"بیا تلاش کنیم، ها؟" دوباره با خودش گفت و سعی کرد ارامش داشته باشه. باید اروم میموند به هرقیمتی که شده اون باید اروم میموند حتی اگر تبدیل نمیشد.
"خب شروع کن." گفت و بعد شروع کرد به تبدیل شدن اما تنها احساسی که داشت درد بود. درد بند بند وجودش رو گرفته بود و رهاش نمیکرد.
احساسات مزخرفی مثل تو نمیتونی و ضعف گرفتارش کرده بود و اون رو توی خودش زندان کرده بود.
"اوه خدای من..." بخاطر دردی که داشت از دهنش پرید و درحالی که دست هاش درحال تبدیل شدن بود داشت درد رو احساس میکرد.
"هری بری به جهنم." زیر لب گفت و بعد ناله ای از درد سر داد، تلاش های بی ثمرش داشت براش پوزخند میزد.
"اوکی تومو...تو نمیتونی از پسش بر بیای ادای روشن فکری درنیار و بشین سرجات." روی کاناپه ولو شد و بعد به بدن لختش نگاه کرد.
امروز صبح وقتی از خواب بیدار شده بود کسی رو توی خونه ندیده بود و حتی صبحونه هم نخورده بود چون جوانا اینجوری بود که میگفت باید خودت برای خودت صبحونه درست کنی فوقش من برات یه قهوه درست کنم.
بخاطر همین لویی هم تنها کاری که بلد بود صبحونه درست کردن بود. کسی بهش غذا درست کردن یاد نداده بود، البته که یاد هم نمیگرفت چون از نظر اون سخت ترین کار توی دنیا اشپزی بود، همین که میتونست سوسیس و بیکن درست کنه خودش خیلی کار بود.
YOU ARE READING
Fake Alpha [L.S]
Fanfiction-Complete- "برای انتخاب لونا دیگه وقتی ندارم. تو جفت مقدر شده ی منی اهمیتی نمیدم اگر یه الفا یا هر کوفت دیگه ای تو حق نداری این تصمیم رو بگیری که نمیخوای لونا باشی." "من الفام و الفاها نمیتونن جفت بشن. در ضمن من به جفت های مقدر شده اندازه ی فاک هم ا...