سلاممممفیک الفا 100k ای شد
به همین خاطر ازتون خیلی ممنونم بابت ووت و کامنت هاتون.✨💖
مارو از کامنت هاتون دریغ نکنید!
گوست ریدر هارو هم ازشون دعوت میکنم بیان یک کامنتی چیزی بذارن شادمون کنن تازه خیلی هم خوش میگذره دوست های جدید پیدا میکنین
مگه نه؟😂خب این قسمت بند بگایی رو استارت زده
یعنی بند پایانی داستان
🙃پس زود به زود به شرط برسونین که این قسمت های حساس رو زودتر بخونین.
5800 words
1000 comments~~~
امشب هری قرار بود به توصیهی جفتش بره به مهمونی یا همون دیدن دوستای قدیمیش که چند سالی یکبار بعد از اینکه جفت شد اون هارو میبینه.
ساعت نُه شب، قرار بود با دوستهاش کلاب جمع بشن، اون هم حالا درگیر پیدا کردن لباس مشکیش بود که اخرین بار وقتی میخواست با لویی و دوستاش بره به بیدیاسام کلاب مزخرفی که لیام دعوتشون کرده بود پوشیده بودش.
اون الفا چون خیلی اهل مهمونی یا کلاب نبود، پس به ندرت توی جمع های دوست هاش حاضر میشد، پس لباس های مخصوص اون شب هارو هم زیاد نداشت.
تا جایی که یادشه فقط یک لباس شرابی، یک لباس مشکی شاین دار یقه باز تور توری داشت و لباس زرد نخودی که استین بلند بود و بازوهای عضلانیش رو به خوبی نشون میداد و...
اون جدی باید به فکر لباس های مهمونی بیشتری باشه!
وقتی که در کمدش رو باز کرد، به رگال های مخصوص لباس های مهمونیش نگاه تاسف باری انداخت.
اون یک شخصیت برونگرای جامعه ستیز داشت؟
تا جایی که چک کرده بود، یک شخصیت نمیتونست هم برونگرا هم جامعه گریز باشه؟!
البته، بعد از جفت شدنش و بچه دار شدنش اینطوری شده بود؛ پس اونطوری هم جامعه گریز نبود!
YOU ARE READING
Fake Alpha [L.S]
Fanfiction-Complete- "برای انتخاب لونا دیگه وقتی ندارم. تو جفت مقدر شده ی منی اهمیتی نمیدم اگر یه الفا یا هر کوفت دیگه ای تو حق نداری این تصمیم رو بگیری که نمیخوای لونا باشی." "من الفام و الفاها نمیتونن جفت بشن. در ضمن من به جفت های مقدر شده اندازه ی فاک هم ا...