"Chapter 32"

1.7K 257 217
                                    


هاییی... این قسمت دوتا اسمات کوچولو داره🥰✨

کوچولو ولی پر بار😂❤️

امیدوارم لذت ببرین❤️✨

~~~

سرعتش رو بیشتر کرد و محکم‌تر توی لویی ضربه زد، راتش قوی شده بود و هرچی با لویی سکس می‌کرد، راتش پایین نمی‌ومد. داشتن طولانی‌ترین سکسشون رو می‌رفتن و هری از ضربه زدن و سکس کردن خسته شده بود، اون انرژی‌ای نداشت و با این حال داشت خودش رو محکم به لویی می‌کوبید تا این رات لعنتی پایین بیاد و دیکش اروم بگیره.

بعد از اینکه اون‌ها توی روز سوم خوابیده بودن و عصر بود، که هری لویی رو توی خواب بیدار کرد. چون یکدفعه راتش قوی شده بود، پس سریع جفتش رو بیدار کرد.

لویی درحالی که چشم‌هاش رو داشت می‌مالوند پاهاش توسط هری باز شده بود و بعد بدون هیچ امادگی‌ای هری واردش شد که باعث شد رکیک‌ترین فحش‌ها رو به جفتش بده.

اون توی سکسی که هری راتش قوی شده بود و داشت وحشیانه خودش رو داخلش می‌کوبید،فحش های جد و ابادی می‌داد. چون که تازه هیتش پایین اومده بود و تونسته بود بخوابه، اما بخاطر بیدار شدن یهوییش توسط هری و کشیدن دیکش روی سوراخش اسلیک ترشح شد و تحریک شد.

"اروم..."
لویی به سختی درحالی گفت که هنوز خواب بود و هری بین ضربه زدن جواب داد.
" وقتی خودت... توی هیت بودی که اینو نمیگفتی، می‌گفتی؟ فقط بذار کارمو بکنم."
هری وسط حرف زدن سرعتش کم شده بود اما اخر حرفش سکوت بوجود اومد و ضرباتش رو سریع‌تر و محکم‌تر کرد.

هری در حال ناله کردن و نفس نفس زدن بود. لویی دهنش رو می‌بست و بهم فشار می‌داد، بخاطر ضرباتی که بهش وارد می‌شد.

لویی یکدفعه عصبی شد و بلند داد زد.
" اروم باش توله سگ. اروم داری منو پاره می‌کنی..."
هری اهمیتی به حرفای لویی نداد ولی اروم گفت
" من توله سگ نیستم، من گرگم"
و داشت کارش رو انجام می‌داد.

لویی به هری که موهاش توی صورتش ریخته بود و پایین پاهاش قرار گرفته بود نگاه کرد، کمی عرق کرده بود و خسته بنظر می‌رسید، دهنش نیمه باز بود و داشت داخلش خیلی خسته و سریع ضربه می‌زد. معلوم بود که فشار زیادی روشه.

"این سه روز اینقدری به فاک رفتم که حس می‌کنم عقبم رو ندارم. خدای من. من سوراخم رو از دست دادم دیگه اون چیزی که قبلا بوده نیست."
لویی به سختی حرف زد و بخاطر برخورد‌های هری بهش خودش رو عقب می‌کشید تا اینقدر تکون نخوره.

Fake Alpha [L.S]Where stories live. Discover now