"Chapter 59"

1.2K 320 1K
                                    

هاییی
من اومدم با پارت جدیددددد

همیشه همینطوری باشینننن چپتر قبل توی یک روز به دویست ووت و یک هزار و پونصد و خورده ای کامنت رسید.

قسمت قبل با بچه ها شرط گذاشتیم سر اینکه بچه لری چه شکلیه؟

بعد منم شرط براشون گذاشتم که اوکی اگر اسم بچه رو حدس بزنین پارت رو همین الان اپ میکنم😂
اینقدر اسم بچه گفتن که هر نویسنده ای بخواد اسم برای کراکتراش انتخاب کنه شما دوتارو بهش معرفی میکنم

میخواستم تگتون کنم ولی نمیدونم چرا منشن های من خرابه!
کسی از این چیزا سردرمیاره؟

اسم هم میذاریم بمونه برای وقتی که بچه به دنیا بیاد اونوقت میفهمین ولی کنم حرف من بشه شبیه رابطه ی مانیکا و چندلر که همه میدونستن اینا باهمن ولی به هیچکس نمیگفتن اینا توی رابطه‌ن😂

دونت. اوکی؟

این چپتر هم اگر اینقدر زود به شرط رسوندین فردا اپ داریم.

~~~

صبح وقتی که هری از خواب بیدار شده بود، با یاد دیشب که لویی چجوری باهاش حرف زده بود و طوری که بغلش کرده بود خوابش گرفته بود؛ یکدفعه روی تخت نشست و به جفتش نگاه کرد که راحت گرفته خوابیده.

لویی می‌دونست نقطه ضعف هری چیه و داشت با همون قسمت کاری می‌کرد که هری باهاش مخالفت نکنه.

Fake Alpha [L.S]Where stories live. Discover now