13

1.4K 196 35
                                    

بعد از اون شب که جیمین و تهیونگ برای خودشون جشن دونفره ای گرفتن.

دیگه حتی نتونستن یک شام درستو حسابی بخورن. تمام زمان کنار هم بودنشون با دخالت کاغذ ها و کارهای شرکت پر میشود.

سهام شرکت هر روز پیشرفت میکرد و سرمایه گذاری ها افزایش.
اون شرکت در کم ترین مدت رکورد های زیادی رو توی بازار و تجارت ثبت کرده بود.
اموزش ها همچنان ادامه داشت و هر زمان که کارمندا حاضر میشودند از طبقه اموزش به دفتر دو رییسشون میرفتن و بعد اغاز کار.

اقای کیم و اقای پارک دوباره سهامشون رو دریافت کردند . چرا که خود پسرا راضی به نگه داشتن سهام پدراشون نبودن.

حدودا دو هفته از اون مشغله کاری شلوغ میگذشت. امگا شب ها بعد ساعت کاری خودش رو به الفاش میرسوند تا الفاش گرم بغلش کنه.
اون حس خستگی با اغوش الفاش و عطر ناعناییش میتونست بهترین نوع خستگی باشه.
 

جیمین وارد اسانسور شد. و به دیواره اش تکیه داد. بلخره کارها کم تر شده بودند و همه چیز داشت خوب پیش میرفت.
 
یونجون: سلام اقای کیم خسته نباشید.
 
جیمین چشماشو باز کرد و با حس خوب خطاب شدنش با "اقای کیم". لبخندی زد. و به کارمند شیطونشون خیره شود.

جیمین: ممنون توهم خسته نباشی این دوهفته خیلی خوب جلو رفتی.

یونجون لبخند قدر دانی زد.

یونجون: اممم ممنون وظیفه بود اما شما و رئیس کیم خیلی خسته شدید این هفته اصلا نمیشود کنار هم وقت بگذرونین.

امگا بلند زد خیر خنده و گوش یونجونو کشید.

جیمین: من نمیدونم تو با اون همه کار و دویدنات بین راه رو های شرکت چطوری مارو دید میزنی.

یونجون خندید: اه اقای کیم من فقط زیادی رابطه و عشق بینتونو دوس دارم این خودش برای اینکه من خیلی حرفه ای حواسم بهتون باشه کافیه.
(مثال ویمین شیپرا)

با چشمک یونجون جیمین گوششو ول کرد. و دوباره به دیوار تکیه داد. با بلند شدن صدای ایمیل مبایل یونجون پسر صفحه موبایلشو روشن کرد.با دیدن ایمیل خوشحال به سمت رئیسش برگشت.

یونجون: خدای من اقای کیم طرح اصلی توی بازار رتبه اولو کسب کرده.

جیمین ذوق زده به یونجون و موبایلش خیره شد.

جیمین: به این سرعت! بزار ببینم ایمیلو.

امگا با دیدن ایمیل بیشتر خوشحال شد و انگار تمام خستگی از بدنش خارج شده. با باز شدن در اسانسور ذوق زده ادامه داد.

جیمین: الفا باید بهش بگم تا خودش ندیده.

و سریع از یونجون خداحافظی کرد و به سمت اتاق کار همسرش حرکت کرد.
چقدر دیدن نتیجه قابل تحسین کارت میتونست خوشحالت کنه این دوهفته سختی ارزش اینو داشت که شرکتشون در رده شرکت های رتبه دار قرار بگیره.
تهیونگ مشغول بررسي طرح های تبلیغاتی جدید بود.
تا برای درخواست ها بهترین رو انتخاب کنه که با حس کردن رایحه هیجان زده امگا از روی صندلیش بلند شد. بلافاصله در باز شد. و امگاش خوشحال وارد شد.

𝐌𝐲 𝐌𝐨𝐨𝐧Where stories live. Discover now