من اومدمممم سلام بیبیااا.
تولد تهیونگیمونم کلی کلی مبارک🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳
به قول مثل معروف ویمین شیپر ها
" تهیونگ لحظه های آخر سال به دنیا اومد تا جیمین تنها نباشه"
پارت عکس اون طرف میزارم براتون.
فیلتر شدن خوب ندارم هرچیم دانلود میکنم کار نمیکنهههه یا اونقدر ضعیفه که واتپدو باز نمیکنی اینم به زور پیدا کردم.
به مامی کمک کنین یه فیلتر شکن خوب معرفی کنین خوشگلام🥲💞💞💞💞💞💞💞..
خوب بریم سر وقت پارت جدید البته کریسمستون پیشاپیش مبارک 🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
خوب با پدر جیمین شروع کنیم این پارت هیجانی رو)
اقای پارک به صفحه تلوزیون خیره بود. و هر لحظه بیشتر خشمش برافروخته میشود.
سمت همسرش برگشت که با بهت و چشمای پر از ترس به اخبار گوش میده.
اقای پارک: من چرا از این موضوع بی خبرممم؟
با صدای بلندی داد زد که بدن زن از ترس لرزید.: عز..عزیزم جیمین نمی..خواست کسی...بدونه.
اقای پارک : کسی! عجب مگه من پدرش نیستم مگه توی این خراب شده با شما زندگی نمیکردم هر روز باهم سر یه میز نبودیم من چرا بی خبرم اومچگا چراااا؟
الفای عصبی سریع سمت در رفت تا خودشو به پسرش برسونه از دست اونم عصبی بود بهش دروغ گفته بودن هم همسرش هم پسرش.
با صدای رسا و بلند گفت: بیا بریم زن توی راه همه چیزو باید توضیح بدی.
دقایقی بعد هردو توی ماشین بودن.
اقای پارک: میشنوم.
مادر جیمین اشکاشو کنار زد فکر نمیکرد این موضوع لو بره حداقل نه وقتی که چند ساله امگا های ماه دیگه تونستن مخفی بشن.
پسرک بی گناهش. نفس عمیقی کشید و با صدای اروم شروع کرد به گفتن .
خانوم پارک: شبی که جیمین به دنیا اومد ماه کامل بود. اولین بار که چشماشو باز کرد چشماش به رنگ ابی درخشید اول ترسیدم چون من... من هیچ اطلاعی راجب امگای ماه نداشتم و تغییر رنگ چشمای یه بچه چند روزه غیر ممکن بود بعد از اون روز تا دوماه هیچ اتفاقی نیوفتاد اما دوباره بعد از دوماه چشماش برای چند دقیقه ابی شدن.
خانوم پارک سکوت کرد نفس عمیقی کشید .
به اخمای همسرش خیره شد و ادامه داد: راجب اینکه ممکن بود یه گرگینه ماه باشه شک داشتم برای همین پیش هیچ کس نرفتم و تا چند ماه بین کتاب خونه های قدیمی گشتم و فهمیدم امواج ابی رنگ چشما فقط برای امگا های ماهن...هر دوماه یک شب ماه کامل اون چشما خودشونو نشون میدادن اما وقتی 11 سالش شد واکنشاش شدید تر شد و از اونجا فهمیدم امگای ماه قبلی فوت کرده چون طبق نوشته کتاب ها پسرمون میشود تنها امگا.
YOU ARE READING
𝐌𝐲 𝐌𝐨𝐨𝐧
Non-Fiction(اتمام یافته ) . . "... پارک جیمین اومگای، زیبایی که با یکی دیگه از تصمیمات پدرش با پسر دوم خانواده کیم، کیم تهیونگ ازدواج میکنه. و به طرز عجیبی بی اون دو و گرگ هاشون پیوندی قوی شکل میگیره..... و هیچ کسی نمیدونه وعده این عشق و دلبستگی یک حکم تاریخی...
