31

1.1K 170 64
                                    


سوپرایزززز👻👻👻

کریسمس همتون مبارک بیبیااااا🎄🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳

دیگه پر حرفی نمیکنم .
خدمت شما بخوانید.😌😌😌😌😌😌😌😌😌.

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

یونگی: وقت تصویه حسابه.
.
.
.
یونگی به الفا فرصت نداد و ضربه  محکمی به شونه اش زد.

یونگی: توی لعنتی بهت گفتم یه بار دیگه باهات روبه بشم اونقدر میزنمت تا بمیری.

هوسوک سریع بلند شد و روبه روی یونگی دستاشو بالا اورد: ببین اروم باش باشه سو تفاهم شده.

یونگی : چه سو تفاهمی لعنتی رسما بهم شلیک کردی.

تهیونگ: چیکار کرده؟😐

کریس: جانم؟ 😲

هوسوک: نه نه میدونم اره شلیک کردم ولی نمیخواستم شلیک کنم ماشه در رفت.

یونگی باحالت مسخره ای بهش نگاه کرد: عجب پس.....

با مشت زد توی دهن هوسوک و صاف ایستادو ادامه داد: منم نمیخواستم بزنم توی دهنت ولی دستم رفت.

تهیونگ: هر دوتون بس کنید یعنی چی؟ اون شلیک کرده تو مشت میزنی اینجا چه خبره؟

جیمین رو به هیونگش ادامه داد: تو به یه نفر شلیک کردی؟

هوسوک با بیچارگی به جیمین نگاه کرد: کاملا تصادفی بود من فقط میخواستم از خودم دفاع کنم.

یونگی نا باور از حرف هوسوک داد زد : خفه شو من چیکارت داشتم.

هوسوک هم متقابلا داد زد: میخواستی نپری وسط.

یونگی: اون موَکلم بود.

هوسوک: اون یه عوضی بود .

یونگی: خودم میتونستم بفهمم یه عوضیه یا نه.

هوسوک:اره برای همین پریدی جلوش.
یونگی: چون یه عوضیه باید مکشتیش.

هوسوک: داشت به زور بهت دست میزد احمق نجاتت دادم طلبکارم هستی.

یونگی: من خودم بلدم از خودم دفاع کنم.

هوسوک: میدونی چیه؟ فک کنم واقعا درست شلیک کردم... تو مغز نداری.

یونگی : نجات دهندگیت تو حلقم اومدی نجاتم بدی بعد بهم شلیک کنی.

هوسوک با حرص از نفهمیه بتا رو به روش داد زد : من به تو شلیک نکردمممم.

یونگی: اوه لابد گلوله از هوا اومد خورد تو شونم.

هوسوک: اصلا اصلحه پشت کمر موَکل متجاوزت چیکار میکرد؟

یونگی : اون موَکل الان توی زندانه .

هوسوک: پس دردت چیه؟ چرا بازخواستم میکنی؟ یه تصادف بود تموم شد رفت توهم زنده ای .

یونگی: توی لعنتی بهم شلیک کردی.

𝐌𝐲 𝐌𝐨𝐨𝐧Where stories live. Discover now