18.روش من

125 33 45
                                    

چرا بخاطر اینکه یک هیولام باید عذرخواهی کنم؟ مگه کسایی که منو به هیولا تبدیل کردن از من عذرخواهی کردن؟

Tokyo Ghoul 2014🎬
________________________________

_کمکم کن !

تهیونگ خندید ، دستش رو بالا آورد و روی صورت جونگ کوک کشید ، اجزای صورت پسر کوچیکتر زیر نگاه سنگین تهیونگ در حال آتیش گرفتن بودند ، سرش رو عقب کشید :

+عادت نداری بدون ماسک باشی؟

تهیونگ گفته بود ، ولی اون که از چیزی خبر نداشت...

_تهیونگ شی!

+ساختیش مادتو؟

_نه !

پوزخند صدادارش سکوت خونه رو برای چندثانیه شکست و دوباره سکوت حاکم اونجا بود...

+چی صدات میکردن ؟ جی کی ؟

جونگ کوک آب دهنش رو قورت داد و جواب سوال تهیونگ رو داد :

_اوهوم!

+یه سالی هست که فهمیدم جی کی مخفف جونگ کوک بوده ...

_من نمیتونستم اسمم رو بگم !

+صورتت چی ؟؟

_هویتم باید مخفی میموند!

پوزخند بعدی ...

+پس الان چرا داری تو خیابونای سئول قدم میزنی؟

_کمکم کن بعدش جواب همه سوالاتت رو میدم!

تهیونگ در یخچال رو باز کرد و بطری آبی رو برداشت ، درش رو باز کرد و سر کشید ، تا آخرین قطره های آب توی بطری رو هم وارد حلقش کرد ، عرق روی کمرش نشسته بود ، هوای خونه برای نفس کشیدن دو نفر زیادی کم بود...بطری رو سمت جونگ کوک پرت کرد و گفت :

_گمشو بیرون!

جونگ کوک بطری که تو بغل افتاده بود رو روی میز گذاشت و گفت :

_تنها راه نجات دادنت نزدیک شدن من بهت بود !

پوزخند سوم !!

تهیونگ از آشپزخونه خارج شد ، حتی نمیدونست پسر کوچیکتر از کجا فهمیده که اونرو شناخته ، حتی اسم واقعیش رو هم جیمین بهش گفته بود ... از روز های توی سوله هم فقط تصویر گنگ و ترسی که از ناکجا اومده بود ، باهاش مونده بود...دوباره روی کاناپه نشسته بود اما اینبار کل خونه روشن بود...و جونگ کوکی که توی آشپزخونه تنها مونده بود...بیرون اومد ، روبه روی تهیونگ روی مبل تک نفره ای جا گرفت و شروع به حرف زدن کرد :

+هویتت لو رفته بود وی !

"وی" اسمی که تو همه ماموریت ها همراهش بود ، آخرین ها همیشه تلخ و دردناک اند ، آخرین بوسه ، آخرین آغوش ، آخرین نگاه ...
مثل مسافری که چمدون خاطره هاش توی هواپیمایی مونده که آتیش گرفته ، آخرین ماموریت وی با شکست همراه بود ، شکستی که دردش هنوز بعد دوسال همراهش بود ....

[ Lantan ]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt