خداحافظی از لوهان و ورودش به خونه همزمان با دیدن جونگین و دیدن چهره ی ناراحتش شد.
+جونگین؟
_تو گفتی هدیم به کیونگسو رو اینجا رو جا نذاشتم! پس چرا توی سطل بود؟
+اه اون...خب...فکر کردم...فکر کردم جعبش خالیه.
جونگین بدون اینکه اشاره ای به تیکه های شکسته ی داخل جعبه بکنه روی مبل دراز کشید و چشم هاش رو بست. نمیتونست بیشتر از این بحث رو ادامه بده.
+جونگین؟ حالت خوبه؟
_اره. یکم ذهنم درگیره.
+درگیره چی؟
_کیونگسو.
چهره ی سهون درهم شد اما به سوالاتش ادامه داد: چرا؟
_حس میکنم...حس میکنم آدم مزخرفیم هون! تا حالا انقدر احساس بدی نسبت به خودم نداشتم.
+باهم دعوا کردین؟
چشم هاش رو باز کرد و سرش رو به دو طرف تکون داد.
_نه...اون آدم خوبیه و دقیقا به خاطر همینه که دلم نمیخواد این وضعیت ادامه پیدا کنه.
کلافه دستی توی موهاش کشید و همونطور که به طرف اتاقش میرفت تا لباس هاش رو عوض کنه گفت: نمیفهمم چی میگی جونگین! ولی لطفا فکر کردن درباره ی اونو تموم کن. بچه نیست که احتیاج به نگرانی تو داشته باشه.
جونگین برای بار هزارم توی اون شب نگاهی به مبلغی که به حسابش واریز شده بود انداخت و دوباره چشمهاش رو با نفس عصبی و عمیقی بست و زمزمش به گوش هیچ کس نرسید.
_حس میکنم دارم ازش سواستفاده میکنم.
*****
با چشم های به خون نشسته اخرین دقایق فیلم رو نگاه کرد و با خستگی عینکش رو دراورد و دستش رو چشم هاش کشید.
کل دیشب رو بی اختیار پای لپ تاپ جونگین نشسته بود و تعداد فیلم هایی که دیده بود از شمارشش خارج بود.
به محض خاموش کردن لپ تاپ کای با پخش شدن سلام بلند و پر انرژیش تو فضای خالی توی کتابخونه وارد شد.
جونگین با لبخند عمیقی جلو اومد و با دیدن گود عمیق زیر چشم های کیونگسو با تعجب ابروهاش رو بالا انداخت.
_کیونگسو؟ چیشده؟ چرا قیافت اینطوریه؟
+فکر کنم...زیاد با این کار کردم.
با تموم شدن حرفش نگاهی به انگشت کیونگسو که به لپ تاپش اشاره میکرد انداخت دستش رو گذاشت تا دماش رو بسنجه و با حس گرمای زیاد زیر انگشت هاش چشم هاش گرد شد.
_تا صبح داشتی فیلم میدیدی؟ اره؟
+آخه...آخه خیلی قشنگ بودن!
VOCÊ ESTÁ LENDO
Sinner Angel 🧚♂️
RomanceFiction: Sinner Angel Couple : Kaisoo Genre : Romance, Angst, Fantasy Writer : Honey Bee ......................................................................... کیونگسو هیچ وقت نفهمید چیزی که درگیرش شده نفرینه یا طلسم...اما میدونست هرچی که هست باع...