دومین سیبش رو برداشت و سعی کرد با دقت برشش بزنه.
+هنوزم یکم بزرگه جونگینا!
با جمله ی کیونگسو صورتش رو توی هم برد و چاقو رو روی سینی برگردوند.
نگاهی به کیونگسوی خوشحالی که با دقت میوه ها رو خرد میکرد انداخت و سرش رو روی میز گذاشت.
_خسته شدم! تو همش از مال من ایراد میگیری.
کیونگسو آخرین لایه ی موزش رو برش داد و سینی پر از سیب جونگین رو جلو کشید.
+ما قرار شد با سیب هایی که مامانت فرستاده میوه ی خشک درست کنیم. تو خودت ذوق زده شدی و رفتی موز و توت فرنگی هم خریدی! پس چرا خسته شدی؟
_فکر نمیکردم انقدر خسته کننده باشه! چرا همینطوری پوست نمیکنیم بزاریم تو آفتاب؟
+چون اونطوری اگه شانس بیاریم و خراب نشه میتونیم سال دیگه همین موقع بخوریمشون...بلند شو. بزار یه بار دیگه بهت بگم.
بی حوصله سرش رو از روی میز بلند کرد با گذاشتن دستش زیر چونش به کیونگسو خیره شد.
+نگاه کن! فقط کافیه برش های نازک درست کنی. بعد میتونی وسطش رو...جونگین به دست هام نگاه کن نه صورتم!
جونگین بی حوصله جلو رفت با گرفت چاقو از کیونگسو و روی میز گذاشتنش پسرک رو به خودش نزدیک تر کشید.
_میدونی بعد از دیشب دلم نمیخواد دست از لمس کردنت بکشم کیونگسوشی؟
بدون اینکه منتظر جواب بمونه لب های کیونگسو رو توی دهنش کشید و دستش رو بین موهاش کشید.
با فاصله گرفتن لب های کیونگسو خواست زبونش رو داخل دهنش ببره اما با صدای بلند زنگ گوشیش برای یک لحظه مکث کرد و بعد هردو عقب کشیدن و نگاهی به اطراف انداختن._این دیگه چه کوفتیه؟
+اوه! باید برم کتابفروشی. سوبین تا یک ربع دیگه پیداش میشه.
_چی؟ نه نه!
کیونگسو رو دوباره روی صندلی نشوند و با برگردوندون لب هاش جای قبلی سعی کرد منصرفش کنه اما کیونگسو چند ثانیه بعد بازم عقب کشید.
+باید برم جونگین...دیرم میشه.
با دیدن لب های آویزون جونگین لبخند کمرنگی زد و دستش رو بین موهاش کشید و بلافاصله به پایین خم شد تا بوسه ی کوتاه و سریعی روی لب هاش بنشونه.
+معذرت میخوام. درعوض شب همو میبینیم باشه؟ زود بیا دنبالم که به فیلم برسیم.
بعد از شستن دست هاش به آشپزخونه برگشت و به میوه ها اشاره کرد: میتونی بذاریشون توی یخچال تا بعدا باهم کاملشون کنیم...یا اینکه میتونی خودت تمومشون کنی بعدم یادت باشه با فاصله از هم توی سینی بچینیشون و روشون رو../
![](https://img.wattpad.com/cover/252772763-288-k332110.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
Sinner Angel 🧚♂️
RomanceFiction: Sinner Angel Couple : Kaisoo Genre : Romance, Angst, Fantasy Writer : Honey Bee ......................................................................... کیونگسو هیچ وقت نفهمید چیزی که درگیرش شده نفرینه یا طلسم...اما میدونست هرچی که هست باع...