Part "08" (Smut Warning)

109 24 484
                                    


رو به الیزابت لبخندی زد و به ورقه‌ای که لیست کارهای مربوط به گالراد درونش نوشته شده بود، اشاره کرد.

سومین مرحله از چهار مرحله اصلی را با موفقیت به پایان رسانده بودنذ و تنها یک قدم تا اتمام هومر گالراد و زیرشاخه‌های رقت انگیزش فاصله داشتند.

در مرحله اول، ایجاد رعب و وحشت برای مقتول بود.
آن‌ها حمله به کلاب‌های غیرقانونی گالراد که جرایم ناخوشایندی مثل تجاوز و شکنجه‌ی زنان طبقات محروم بود، انتخاب کردند.
گالراد واضحا به هم ریخت و چند شبی می‌شد که با قرص به خواب می‌رفت. توماس راضی از کارشان، در ادامه توانست با استفاده از نفوذ پدر لیدن، چهار تا از چندین معاملات خرید و‌ فروش جنسی کودکان را آشکار کنند. هرچند که برای عموم اهمیتی نداشت؛ اما هدف اصلی، تضعیف روحیه گالراد بود.

مرحله دوم، عمل قتل بود.
جاسمید اطلاعات زیادی از نحوه قتل نداشت و فقط می‌دانست توماس، هوگان و مارکوس انجامش دادند و قدم به قدم قتل هم تام برنامه‌ریزی کرد.

و مرحله سوم، زمان دادن به زیرمجموعه‌های مقتول، ادارات پلیس، دولت و عموم بود. آن‌ها باید به دلیل مرگ یک نفر از کنگره چهارده اشراف‌زاده، دچار تعجب و ترس شوند؛ همچنین خود اعضای کنگره.

مرحله‌ی آخر که تاثیر گذار ترین بخش هر عملیات بود، افشای حقایق و از بین بردن تمام اعتبار مقتول، در نهایت همه‌ی افرادی که با استفاده از هومر گالراد اشراف‌زاده و طبقه‌ی بالا محسوب می‌شدند، سقوط می‌کردند.
در ادامه‌ی این سقوط برای حفظ جان و جلوگیری از تبعید، ناچاراً اموال خودشان را به عموم طبقه پایین، می‌بخشیدند.

با صدا زده شدن‌شان توسط هاروئن، از جلوی دیواری که فهرست به آن آویزان بود کنار رفتند و دور میز همیشگی جمع شدند.

آخرین پرونده را کنار اسناد قدیمی با کاغذهای چروکیده ‌که تعدادی از آن‌ها پارگی داشت روی میز چوبی قرار داد.

چند ثانیه نیاز بود تا بعد از شمردن، لیدن اخمی روی صورتش بیاید و رومئو بزاق دهانش را پایین بفرستد. مدارک چیده شده بجای دوازده تا، یازده تا بودند و توماس به‌شدت تاکید داشت تنها کمبود یکی از آن‌ها، قابلیت این را داشت که همه چیز را به هم بریزد!

- هرچقدر گ.گشتیم هیچ پوشه‌ای نمونده بود لیدن.

قبل از این‌که لیدن حرفی بزند، رومئو با لرزش صدای واضحی توضیح داد و بقیه افراد حاضر سرشان را برای تایید تکان دادند.

هرچند که نتوانستند خشم پسر را کمتر کنند و او با کوبیدن روی میز، از جا پراندشان.

- فکر می‌کنی اگه تا قبل از برگشت تام، این‌ها کامل توزیع نشده باشن، هیچ‌کدوم از ما زنده میمونیم؟ نه!

Harvey DossierOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz