لبخندی به چشمهای گریان مادرش زد و دستهایی که موهایش را نوازش میکردند، بوسید.
گریههای اشلی هم مثل لوئیس کنترل ناشدنی بود، وایولت نگاهش نمیکرد تا چشمهای پر شدهاش آشکار نباشند، حتی چهرهی آرتور هم رنگ ناراحتی و نگرانی داشت؛ اما پدرش؟ در بیتفاوت ترین حالت، چشم از روزنامه برنمیداشت.
متوجه نمیشد که چرا گاهی از حامی بودن کناره گیری میکرد و نقش پدر سختگیر و بیمحبت را میگرفت!
وقتی آفتاب تصمیمی برای طلوع نداشت و سهون بعد از اینکه بالا تنهی برهنه لوهان را با بوسههایش پر کرد، پیرهن خودش را باز کرد تا بی هیچ واسطهای همسرش را احساس کند؛ اما فریاد ترسیده و نگاه اشکآلود لوئیس از دیدن زخمهایش، تمام ذوق و عطشش را از بین برد.
باقی وقتش با نوازش و آرام کردن همسرش گذشت. آنقدر بین بازوهاش بیقراری کرد که از خستگی و گریهی زیاد به خواب رفت.
چند ساعت مانده به صبحانه را صرف نگاه کردن به لوهان کرد و طوری که خوابش را خراب نکند، لمسش میکرد و میبوسد. در نهایت با همان پیرهن باز، سر میز حاضر شد.
ظاهرا آرتور چیزی به بقیه نگفته بود و اشلی با دیدن او تا مرز بیهوشی پیش رفت. هیچ فرقی بین مادر و همسرش وجود نداشت!
- میخواک از امروز قدمهایی برای تهیه ملک شخصی بردارم، در کمتر از یک ماه آینده از اینجا میریم.
بدون اهمیت به نگاههای متعجب سایر اعضای خانوادهاش، به گراهام خیره بود؛ چند ثانیه زمان برد تا پلک طولانی بزند و به پایین آوردن آن روزنامهی رقتانگیز، رضایت بدهد
این نگاه را میشناخت، از بچگی وقتی حرف اشتباهی میزد پدرش آنقدر به این شکل به او خیره میشد تا حرفش را پس بگیرد و عوض کند؛ اما امروز سهون قرار نبود چنین کاری انجام دهد.
وقتی آرتور دید پدرش به چشمهای مصمم هکتور اخم پررنگی کرد و عینکش را آورد، اطمینان داشت در بهترین حالت محتویات میز مقابلشان به پایین هدایت میشد. برادرش با کوله باری از دردسر آمده بود و آرتور صادقانه شجاعتش را تحسین میکرد و به او غبطه میخورد.
- فوقالعادهست هکتور، نه تنها با همجنست ازدواج کردی بلکه به راحتی به رسم خانوادگیت خدشه انداختی، علاوه بر تمام اینها میخوای وقتی فقط سه ماه دیگر باقی مونده، اون و کاملا نصفه رها کنی؟
صدای گراهام وقتی کلمهکلمه جلوتر میرفت، بلندتر میشد؛ اما ظاهرا این چیزی نبود که برادر کوچکترش نسبت به آن اهمیتی بده، او برخلاف چهرهی نگران مادرشان بی هیچ اخمی بین ابرو چایش را مینوشید!
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Harvey Dossier
Фанфик¬Fiction: Harvey Dossier "پروندهی هاروی" ¬Couple: HunHan ¬Genre: Romance, Smut, Historical (1900s), Mystery, Criminal ¬Writer: YanHuan ¬روزهای آپ : یکشنبه برههای از سالهای امپراتوری ادوارد هفتم در بریتانیای کبیر، زمانی که توماس، سایه مرگ بر...