Part "26"

45 6 11
                                    

آسمان می‌خواست ببارد و ابرهای تیره‌ای جلوی تابش خورشید درحال غروب را می‌گرفتند. شاید ژوئن هم می‌خواست لوهان را در اندوهش همراهی کند.

برای پوشیدن چنین لباس‌هایی، امروز گرم به‌نظر می‌آمد اما او احساسی چون رعشه داشت.

دود سیگار همراه نفس‌های لرزانش بیرون آمد. کمرش تکیه به دیوار سر خورد و نشست.

چند دقیقه‌ی دیگر دست در دست پدرخوانده‌اش به محراب می‌رفت و مقابل مردی سوگند می‌خورد که هیچ علاقه عاشقانه‌ای به او نداشت.

چرا بجای اینکه در انتظار حاضر شدن همسر آینده‌اش باشد، پشت دیوار کلیسا سیگار می‌کشید؟
احتمالا چون می‌ترسید.

چیزهایی را از سر گذرانده بود که در برابر آنها هراسش نسبت به این ازدواج خنده‌دار است اما نمی‌دانست چرا لرز گردنش رهایش نمی‌کرد.

آن روز باور داشت حالا که بالاخره مدرکش را با یک سال تحصیل در لندن و سه سال را در لیورپول اخذ کرده است، گراهام بی چون و چرا او را استخدام می‌کند. قرار نبود چنین مانع احمقانه‌ای جلویش بیندازد.

این یک تصمیم جدی محسوب می‌شد، نه تنها آینده‌ی خودش بلکه چندین آینده‌ی دیگر وابسته به این انتخاب بودند.

چشم‌هایش را بست و دست روی آنها گذاشت. سردرد امانش را بریده است.

می‌دید که آدم‌های مهمی دعوت شده‌اند و پشت برپایی این مراسم زحمات زیادی خوابیده است. اگر همه چیز را خراب می‌کرد نه تنها دیگر هیچ شانسی برای ورود به آن اداره نداشت، بلکه احتمالا پدرخوانده‌اش هم منتقل می‌شد و رابطه‌ی نزدیکشان با ویلسون‌ها به‌هم می‌خورد.
نباید تصمیمش را از این احمقانه‌تر می‌کرد.

آوای قدم‌هایی که نزدیک می‌شدند را می‌شناخت. دو قدم اولش فاصله نیم‌ثانیه‌ای داشتند، مکث کوتاهی می‌کرد و دوباره راه می‌رفت.

-‌ بلند شو، لباست چروک میشه.

شنیدن صدای او باعث شد چانه‌اش بلرزد. آوایش از همیشه آرام و بم‌تر بود، انگار از شنیده شدن می‌ترسید.

به‌سختی نفس عمیقی کشید و همزمان با ایستادن، سیگار را پایین انداخت.

اخم غلیظی داشت. مدتی به نیم‌رخ غم‌زده معشوق جوانش که چند دقیقه دیگر تبدیل می‌شد به همسربرادرش نگاه کرد.

به‌طور بی‌رحمانه‌ای خواستنی شده بود. چهره‌‌اش زیبا و حتی حزن چشم‌هایش هم دلفریب به‌نظر می‌رسیدند. کت و شلوار سفید رنگ و تنگی به تن داشت و منحنی‌های بدنش.. منحنی‌های بدنش می‌توانستند آرتور را به جنون برسانند.
چند قدم کافی بود تا رو به رویش بایستند.

Harvey DossierWhere stories live. Discover now