جلسهای که داشتند در آرامش به سر رسید.
حالا همه توماس هاروی را میشناختند و قدرتمند ترین ها هم از او هراس داشتند. قدم دومشان به خوبی طی شد و تام هربار یادآوری میکرد که مراقب باشند وکلای پترسون، برای اموال رعیت بیچاره دندان تیز نکنند.- بچهی آرتور رو بدنیا بیار.
نگاه بهتزده الیزابت از رئیس دیوانهاش کنار نرفت. آنچه که میشنید را هضم نمیکرد و نیاز داشت چند ثانیهای در سکوت محض به یکدیگر خیره شوند.
وقتی از او خواست به تنهایی بیرون بروند، فکر کرد قرار است شخصی از همگروهیهایشان را تعقیب کند یا اصلا خودش توبیخ شود؛ اما حالا، توماس با چشمهای آبی رنگ مصممش، به او گفت باردار شود؟ یک امتحان دیگر بود؟
- به خوبی متوجه نشدم، ارباب.
چشمهای او به جای دیگری گریختند اما تام نزدیک تر آمد و نفسهاش بر گونهی الیزابت مینشستند.
- فردا به دفتر آرتور میری به بهانه ازاد کردن دوستت، میشل. میگی که آرزو داری دستیارش بشی و تمام.. آرتور در ازای برآورده کردن آرزوت، ازت بچه میخواد.
درمانده روی زمین نشست.
دلش میخواست گریه کند. بینوایی یک آن تمام وجودش را در خود غرق کرد و الیزابت به شکل احمقانهای دوست داشت به آغوش مادرش پناه ببرد. تا به این لحظه هرگز این چنین احساس پشیمانی نسبت به همراهی توماس نمیکرد.
- چرا آرتور باید..
- دنبال زنی میگرده که بی تعهد بهش فرزندی بده و تو، تو دخترخالهی لوئیسی، فراموش کردی؟ چهرههاتون مو نمیزنه. آرتور دیوانهی لوئیسه! دستیارش میشی و اسناد به سادگی در اختیارتند، این وسط ها هم بهش کمک میکنی وارثی داشته باشه.
قلبش سنگین شد و اشکهایش آهسته آهسته گونههای سرخش را نمناک کردند. فکرش را هم نمیکرد راز کوچک خانوادهاش روزی این چنین گریبانش را بگیرد.
حقیقت همین است. ایزابلا، مادربزرگشان، با مردی به پدربزرگشان خیانت کرد و حاصل این عهدشکنی دختربچهای به زیبایی یک فرشته بود. پدربزرگ، ایزابلای خیانتکارش را بخشید اما به شرطی که فرزند مرد غریبه را به خانهیشان نیاورد و به پدرش بدهد. آن دختربچه مادر لوئیس بود.
راز هرگز آشکار نشد. فقط پدربزرگ و ایزابلا، مرد غریبه و مادرلوئیس میدانستند. تا اینکه دختربچه که حالا جوان شده به لندن آمد، میخواست پسرش را نشان ایزابلا بدهد.. او پدرش را از دست داده بود، از تمام دنیا یک همسر داشت و یک مادر.
گرچه غیر منصفانه از سمت خانوادهاش طرد شد؛ اما آن روز همه حقیقت را از زبان ایزابلا فهمیدند.
VOUS LISEZ
Harvey Dossier
Fanfiction¬Fiction: Harvey Dossier "پروندهی هاروی" ¬Couple: HunHan ¬Genre: Romance, Smut, Historical (1900s), Mystery, Criminal ¬Writer: YanHuan ¬روزهای آپ : یکشنبه برههای از سالهای امپراتوری ادوارد هفتم در بریتانیای کبیر، زمانی که توماس، سایه مرگ بر...