با کسلی از خواب بیدار شدم و دورو برو نگاهی انداختم!
لویی هنوز خواب بود.
موهامو از صورتم کنار زدم و آروم از جام بلند شدم.درسته زیاد نخوابیدم ولی همین یکی دو ساعت منو خسته کرده بود.
آروم از کنار لویی بلند شدم و لباسامو مرتب کردم و کمی موهامو از حالت بهم ریختگی در آوردم و از اتاق رفتم بیرون.
از طبقه ی بالا متوجه صداهای عجیبی شدم که کنجکاوم کرد!
از پله ها رفتم بالا و متوجه شدم صدا از اتاق زین میاد.
کمی به در اتاق نزدیک شدم که صدای ناله های بلندی شنیدم.
خب هر کسی مثل من تجربشو داشت میفهمید این ناله ها چه معنی ای میده!
پوزخندی زدم و از پله ها پایین اومدم و سمت کاخ پشتی قدم برداشتم که النور با دیدن من سریع خودش رو قائم کرد ولی از چشم من دور نموند، نگاهی بهش انداختم که سرشو پایین انداخت و من به راهم ادامه دادم و سمت کتابخونه رفتم...
𝐙𝐚𝐲𝐧
لیام بعد از رفتن هری چشم غره ای رفت و با کنایه رو کرد بهم :
- کاش منم قهر کنم شاید یکی نازمو بکشه
خنده ی بلندی سر دادم و صورتشو قاب گرفتم :
- ای حسود.
لباشو با حرص بوسیدم که کمی عقب کشید و به اتاق اشاره کرد و دستشو گرفتم و دوییدم سمت اتاقم.
روی تخت پرتش کردم و روش خیمه زدم.با حرص لباشو میبوسیدم اونم همراهی میکرد.
به نفس نفس افتادیم و از هم فاصله گرفتیم که لیام شروع کرد به در آوردن لباساش!منم پیرهنم رو در آوردم و دوباره روش خیمه زدم.
بوسه های رویی بالا تنه برهنش مینشوندم که صدای ناله هاش بالا رفت.
نیپلش رو توی دستم گرفتم و فشاری بهش اوردم که تکون ریزی خورد!
با حرکاتش بیشتر تحریک میشدم، اون خوب بلد بود چیکار کنه...
روی سینش لاو بایت های ریز و درشتی کاشتم و با رضایت به نقاشیای بنفش شدم خیره شدم که لیام ناله ی بلندی کرد و دستشو از روی باکسرش به برامدگیش کشید که متوجه دردش شدم!
آهسته باکسرش رو در آوردم و دیکش رو توی دستم گرفتم و آروم شروع کردم به هندجاب دادنش که ناله هاش شدت گرفت و سرشو به بالشت فشار داد.
کمکم متوجه درد خودمم شدم که کلافه تر هندجاب دادم ولی با داد لیام دست کشیدم :
- زین... خودت، خودتو میخوام.
لبخندی زدم و بوسه ی کوتاهیو شروع کردم ولی انگار لیام بدجور بی طاقت بود.
شلوار و باکسرم رو در آوردم و پاهاشو از هم فاصله دادم.
انگشتمو سمت دهنس بردم که وارد دهنش کرد و شروع به زبون کشیدن و مک زدن که درد عضومو بیشتر کرد.
VOUS LISEZ
Black Fever (L.S)
Fiction Historique- I think a piece of the moon that is not in the sky in your hair. - فکر میکنم تیکه ای از ماه که تو آسمون نیست توی موهای توعه لویی. ---------------------------------------- کانال تلگرام : @coalacity 1660 - London Sad End Complete بر اساس یک سلسله ی...