Part12🖤

264 62 30
                                    

جيمين تو اتاق رقص با همگروهي هاش مشغول تمرين كردن بودن
اهنگ به پايان خودش رسيد و خسته و كوفته هر كدومشون نشستن
جيمين همين طور كه اب مينوشيد تو اينترنت خبر ها رو چك ميكرد
با ديدن يونگي كنار رز اب تو گلوش پريد و سرفه كرد
_وات دفاك ...يونگي نامزد كرده؟!
سريع شماره ميني رو گرفت:
_بله؟
_ميننننييي ..يونگي نامزد كرده؟!
_تو هم ديدي ..پسر خيلي تعجب كردم ..سر يك ماه مخشو زده.
_يونگي ..چرا؟
مگه رز و دوست داره؟
_حتما دوسش داره كه داره باهاش ازدواج ميكنه.
_اخه مگه ميشه سر يك ماه عاشق بشي؟
—ياا پارك جيمين به تمرين هات برسه ناسلامتي خواننده كيپاپ معروف امروزا تويي
يونگي انقدر بالغ هست كه براي زندگيش تصميم بگيره
_اما...
_ديگه قطع ميكنم خداحافظ
جيمين خيره به تلفن زمزمه كرد :
_پس..هوسوك ..چي؟

ميني تلفن و قطع كرد و اه كلافه اي كشيد
_اميدوارم اين ماجرا به خوبي تموم شه
_ميني؟
سمت مربي برگشت:
_زود باش بايد بريم.
_اومدم
با بچه ها دست داد و همه براش ارزو موفقيت كردن
_هي ميني بتركون بزار كمپاني ما برنده بشه
_تموم تلاشم و ميكنم.
به همراه مربي سوار ماشين شد
_ميني امروز روز موعوده تو ازبين تمامي شركت كننده هاي كمپاني قبول شدي
تموم تلاشت و به كار بگير و عالي بخون
خوندن بدون حس معني نميده
نااميدمون نكن.
ميني با استرس سري تكون داد و گفت:
_مطمعن ميشم موفق بشم

به محل مسابقه كه سالن بزرگ موسيقي بود رسيدن و ميني به پشت صحنه رفت
حدود5نفر بودن
اين تعداد كم جديت مسابقه رو نشون ميداد
داورها نشسته بودن و منتظر شركت كننده ها بودن
ميني با استرس روي زمين ضرب گرفته بود
مجري كه روي صحنه بود ميكروفون و بالا گرفت و گفت:
_لي گومينا
دختر مو قرمز نفس عميق كشيد و وارد صحنه شد
رو به رو داور ها ايستاد و تعظيم كرد و گفت:
_لي گومينا هستم
مجري شروع كرد به اطلاعات دادن:
_23ساله ، كمپاني sky، مين وكاليست ،4سال كاراموز بوده
يكي از داورها ازش پرسيد:
_چرا ميخوني؟
_چون ارزو دارم خواننده معروفي بشم و همه جا اهنگ هام پخش بشه.
داور سري تكون داد و بقيه يادداشت كردن و با اشاره داورها مجري صحنه رو ترك كرد و اهنگ شروع شد
به طور فوق العاده اي ميخوند
همه محو خوندنش شده بودن

بعد چند دقيقه اسم ميني رو مجري گفت
_نيچا يونتراك
ميني لبخند بزرگي زد و وارد صحنه شد
_24ساله،كمپاني mbn ،مين وكاليست ،2ماه كاراموز.
داورها با تعجب نگاه كردن و يكي از داورها گفت:
_حتما استعداد زيادي داره كه كاراموز زير يك سالشون و فرستادن
.....
_خب .. انگيزت براي خوندن چيه ؟
ميني مكث كرد و گفت:
_من عاشق خوندنم برام مهم نيست كجا هستم دارم چيكار ميكنم فقط ميخوام بخونم
من براي خواننده شدن بدنيا اومدم
و انگيزم اينه كه خوندنم و به همه مردم نشون بدم

با تاييد داور ميكروفون و به دست گرفت و اهنگ شروع شد
.....

با استرس پشت صحنه راه ميرفت و منتظر نتيجه داور ها بود
_اگه قبول نشم چي؟
اين شانس بزرگيه برام

داورها برگه داوطلب ها رو چك ميكردن و سر اينكه كي قبول بشه سخت در حال بحث بودن
_بنظرم خانم لي لياقت برنده شدن دارن هاي نت هاي بينظيري داشتن
_شكي نيست كه خانم لي خوب هاي نت اجرا ميكردن اما از ريتم خارج شدن و از اهنگ جا موندن اجراي بي نقصي نبود
_موافقم نظرتون درباره خانم نيچا چيه؟
هيچ اشتباهي نبود.
_احساس كافي تو اجرا نبود اهنگي كه انتخاب كرده بودن حس بيشتري و طلب ميكرد..

دقيقه ها ميگذشت و بعد 20دقيقه از داوطلب ها خواستن وارد صحنه بشن
ميني دست از راه رفتن كشيد و وارد صحنه شدن
مجري برگه رو از داور گرفت و گفت:
_رقابت سر سختي بود اما فقط يك برنده وجود داره
از نفر سوم شروع ميكنم
نفر سوم ..خانم كيم سئون
..
نفر دوم..
نفس ها تو سينه حبس بود كسي چيزي نميگفت..
خانم لي گومينا
..
ميني چشم هاشو محكم فشار ميداد و اروم نفس ميكشيد
و اما نفر اول و برنده مسابقه
خانم نيچا يونتراك
ميني همين طور چشم بسته روي دو پا نشست و خنديد
بلند خنديد
و نفس حبس شدش و ازاد كرد
داورها به افتخارش بلند شدن و دست زدن
و مجري در حال تعريف و تمجديد بود
بلاخره قدم بزرگ و برداشته بود
بلاخره ميتونست ارزوش و لمس كنه
ارزويي كه هر چقدر براش ميدوويد بيشتر ازش دور ميشد
اما ارزوش خيلي در دسرست بود:)

______
باورم نميشه هر روز دارم اپ ميكنم😂
تا هفته ديگه پيدام نميشه خداحافظ 👋🏼😅

Middle of the night 🌌🖤Where stories live. Discover now