Laurent
Part 11
آسمان رنگ و بوی دیگری به خود گرفته بود روح رو بوسه میزد. باد نرم نرمک موهای پریشون رو نوازش میکرد و دستی به زلفون بی قرار میکشید.
شور و شوقی که قلبش رو به تکان های محکم وادار میکرد بسیار قدرتمند بود طوری که گونه ها گر گرفته بود و نفس ها قطع شده بیرون می آمد.وسواس زیادی برای آماده شدن به خرج نداده بود اما فراموش هم نکرد گردنبد کریستال نشانی که مدت ها قبل از شاهزاده دریافت کرده بود به گردن کنه و حالا که نگاه لیهون رو خیره به گردن سفیدش میدید بسیار هم از این تصمیم راضی بود.
در حقیقت سه روزی از آخرین دیدار و بحثش با برادر گذشته بود و دقایقی قبل با دیدن شاهزاده لیهون از پشت پنجره های بلند اتاقش جسته گریخته پا به حیاط بزرگ قصر گذاشته بود برای کمی همصحبتی. خودش هم خبر داشت مثل پسر بچه های پنج ساله، خام رفتار میکنه.
- مدتی بود که ملاقات نداشتیم اما خبر های شما از اون خبر های دسته اول قصره.
بکهیون درحالی که با گونه های گل افتاده اطراف رو نگاه میکرد سری تکون داد: ملاقات های ما زیاد هم جالب از آب در نمیان.
شاهزاده لبخندی زد و درحالی که با او هم گام شده بود نگاهش رو زوم ترقوه های سفیدی کرد که با قاب کردن گردنبند با سخاوت هر چه تمام میدرخشیدند: از چیزی که بین تو و برادرت اتاق افتاده درجریانم.
شاید اندکی تعجب کرد و ناراحت شد از این اشاره ی مستقیم: و حتما با جونگین هم موافقید؟
- میشه گفت.
همون بهتر که بکهیون خبر نداشت این پیشنهاد دوری از قصر رو خودش به نوعی به جونگین تحمیل کرده. دست خودش که نبود او هم نگران بود!
و البته شاید این میان کمی هم حسد میورزید به برادرش.+ من شرایط خوبی دارم. حداقل دوست دارم تا وقتی به دنیای خودم و زادگاه خودم برمیگردم با آدم هایی که مدتی هست آشنا شدم ارتباط داشته باشم. من هیچوقت تنهایی رو دوست نداشتم
لیهون حالا بی خبر از نگاه خیره ی بکهیون به فردی که با چندین متر فاصله، تیز زوم اون ها شده بود آه عمیقی کشید: این وابستگی توی این مدت محدود اقامت شما باور نکردنیه.
پسر کوچک تر در حالی که از نگاه تیره ی شاهزاده ی اول از دور، دهنش کمی طعم کویر گرفته بود لب های خشکی زده رو زبون زد. نمیدونست توجهش رو به مکالمه با لیهون بده یا ولیعهد پادشاه که نگاهش کنده نمیشد.
YOU ARE READING
Laurent - لوران
Fanfiction- روایت عشق و جنون شاهزاده ی شهوت پرست و عیاشی با حرمسرای مردانه به پسرکی به زیبایی طلوع صبح و برگ گل شبنم دیده ی دهکده ایساتیس. _______________________________________________________ -STORY: Laurent-لوران -COUPLE: چانبک . کریسهو . کایسو -GENRE: رو...