i'm A killer

204 48 14
                                    

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت هم بذارید.

+ نمیدونم از کی برام مهم شد. به خودم اومدم و دیدم عاشقش شدم، به خودم اومدم و دیدم ندیدنش نفسمو بند میاره، دیدم وقتی بهم اخم میکنه و سرم داد میزنه غدد اشکیم بهم خیانت میکنن و اشکام سرازیر میشه. به خودم اومدم و دیدم شده تمام زندگیم. اما وقتی چشم باز کردم کسی که تمام زندگیم بود من براش فقط یک سرگرمی توی زندگیش بودم. کسی که عاشقش شده بودم خیلی راحت همه زندگیم رو ازم گرفت.

_ برای همین کشتیش؟ برای اینکه انتقام بگیری؟

+ یک آدم عاشق هرگز نمیتونه عشقش رو بکشه ولی میدونی نکته کجاست؟ اینکه من دیگه عاشق نبودم

سریع از دانشگاه بیرون رفت و با دیدن ماشینش که دم در منتظر بود لبخندی زد. سوار ماشین شد و با صدای پر انرژی ای سلام کرد. ولی وقتی نگاه سرد و اخم های توهمش رو دید ساکت روی صندلی جا گرفت. میدونست نباید حرف بزنه تا زمانیکه خودش شروع به حرف زدن بکنه.

مسافت زیادی نرفته بودن که صداش رو شنید.

_ دانشگاه خوب بود؟

ترجیح داد گیر افتادن توسط یک پسر توی دستشویی دانشگاه رو فاکتور بگیره. از وقتی لو رفته بود گیِ این اتفاقا عادی بود.

+ خوب بود

_ حتی اون پسری که باهاش توی دستشویی بودی؟

میدونست افرادی رو گذاشته که مراقبش باشن ولی نمیدونست حتی توی دستشویی هم مراقبن.

+  من فقط دیدم عصبانی ای چیزی نگفتم

_ پرسیدم خوب بود؟

صداش از قبل هم سرد تر شده بود پس ترسیده با صدای ارومی جوابش رو داد.

+ نه

دیگه حرفی بینشون زده نشد تا وقتی که مقابل خونه خودش قرار گرفت.

+ برای چی اومدیم اینجا مگه نمیریم خونه تو؟

_ برو داخل

+ ولی...

_ میدونی که خوشم نمیاد حرفمو تکرار کنم

با ناراحتی از ماشین پیاده شد و رفتنش رو تماشا کرد.

+ اون شب رفت و تنهام گذاشت. فکر میکردم حداقل تا فردا برمیگرده ولی خبری ازش نشد...یک شب دو شب و این بی خبری به یک هفته رسید. همچین چیزی سابقه نداشت. تمامی تماس ها و پیام هام بی جواب میموند و حتی وقتی میرفتم دم خونش هم کسی جوابم رو نمیداد. بلاخره اون عذاب یک هفته ای به پایان رسید

با شنیدن صدای در از جاش پرید و در رو باز کرد.

+ اوه خدای من بلاخره اومدی؟ کجا بودی این همه مدت؟ اگه میخواستی بری سفر چرا بهم نگفتی من که هیچوقت جلوت رو نمیگیرم

imagine YizhanDove le storie prendono vita. Scoprilo ora