dark horse

208 49 44
                                    

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.
میدونم قرار بود دیروز آپ بشه ولی من دیروز هیچ دسترسی ای به اینترنت بین الملل نداشتم ببخشید.

از بالای مجلس به تمام افرادی که توی سالن مشغول نوشیدن و حرف زدن بودن نگاه میکرد و به حرف های مباشر که مشغول معرفی تک تک اون ها بود گوش میداد.

فقط یک هفته از اومدنش از آمریکا گذشته بود و حالا به عنوان رییس گروه مافیایی وانگ معرفی شده بود. علت اومدنش مرگ پدرش بود و تنها کسی که جانشینش بود، اون بود. پس همه چی رو توی آمریکا ول کرد و به چین برگشت تا جای خالی پدرش رو پر کنه.

با دیدن فردی با جذابیت خیره کننده، که با قدم های محکمی وارد سالن شد، بدون اینکه نگاهش رو ازش بگیره از مباشر پرسید.

_ اون کیه؟

مباشر: کی قربان؟

_ اون پسر که الان وارد شد

با این حرفش توجه مباشر به پسری که کت و شلوار مشکی ای به تن داشت و حتی تلاشی نکرده بود با پوشیدن پیرهن سفیدی کمی هارمونی ایجاد کنه و پیرهنش هم به سیاهی زغال بود، جلب شد.

پوست سفید پسر تضاد جذابی تا تیپ سراسر مشکیش داشت. موهای نسبتا بلندش که با کش کوچیکی پشت سرش بسته بود و نگاه نافذش که همه جا رو رصد میکرد.

مباشر: اون پسر سوگولی تمامی باند ها و گروه های مافیاییه. شیائو ژان ملقب به اسب سیاه

_ اسب سیاه؟ چرا اسب سیاه؟

مباشر: چون درست مثل یک اسب سیاه با وقار و با اصالته و از همه مهمتر یک پسر وحشی و رام نشدنی

_ با کدوم باند کار میکنه؟

مباشر: هیچکدوم و همه

_ متوجه نمیشم

مباشر: اون پسر به تنهایی کار میکنه و به هیچ باندی متصل نیست ولی شاه کلید تمام مشکلات حل نشدنیه...وقتی گروه ها به مشکلی برمیخورن که هیچکس قادر به حل کردنش نیست سراغ اون میرن...اون هم در ازای چیزی که میگیره مشکلشون رو حل میکنه

_ پول؟؟

مباشر: اون با هر باندی متفاوت معامله میکنه و خب هیچکدوم علاقه ای ندارن بگن چه چیزی رو معامله کردن

_ برای همینه سوگولی همه باندهاست؟

مباشر: درسته. البته ما ۴ تا شاه کلید داریم که خب هر باندی موقع انتخاب یا منصوب کردن جانشین یکی رو انتخاب میکنه و البته که بستگی به پذیرفته شدنش توسط اون شاه کلید هم داره....تنها زمانی هم که میتونه شاه کلیدش رو عوض کنه، وقتیه که بتونه ثابت کنه بهش خیانت کرده یا مفاد یک معامله رو زیرپا گذاشته

با کمی جلوتر اومدن پسر و واضح تر دیدن چهره اش، چشم هاش گرد شد. اون پسر رو درست دو روز قبل توی کافه ای ملاقات کرده بود.

imagine YizhanWhere stories live. Discover now