twenty-six

45 20 0
                                    

"هر چی دوست دارید بخرید"

چشمای هاروتو گرد شد

"هر چی؟"

هیونسوک سرشو به نشونه ی تایید تکون داد
هاروتو با ذوق به طرف مغازه های پر از وسیله حرکت کرد و مشغول خرید شد
بعد از حدود یک ساعت کارشون تموم شده بود

"از خرید لذت بردی؟"

جیهون در حالی که با کارت هیونسوک پول خریدا رو پرداخت میکرد تایید کرد

"البته. اولین بار بود که اینجوری خرید میکردم"

هیونسوک لبخند زد و دستی به شکمش کشید

"بهتره بریم یه چیزی بخوریم"

جیهون تایید کرد و به طرف رستورانی که هیونسوک اشاره کرده بود راه افتادن
هاروتو با خوشحالی به بسته های خرید اشاره کرد

"خیلی ممنون هیونسوک"
‌‌
هیونسوک اخم کرد

"تشکرتو قبول نمیکنم چون هیونسوک صدام زدی"

هاروتو تعظیمی کرد

"متاسفم هیونگ"

جیهون پرید وسط حرفشون

"بهتر نیست اولین راه بیوفتید؟ بعدا هم میتونید حرف بزنید"

بقیه هم حرف جیهونو تایید کردن و پشت سرش وارد رستوران ژاپنی شدن
جونگوو خیلی دوست داشت غذاهای ژاپنی رو تست کنه برای همین هاروتو اونو به اینجا آورده بود
اونا تقریبا بیشتر چیزایی که توی منو بود رو سفارش دادن
.
.
.
هیونسوک کارتشو به پیش خدمت داد و ازش خواست پول غذا رو حساب کنه

"فکر کنم مشکلی هست. کارتتون مسدود شده!"

هیونسوک تعجب کرد

"هان؟مطمئنی؟"

پیش خدمت دوباره کارتو کشید

"مسدوده"

هیونسوک تعجب کرد
فقط پدرش رمزشو داشت پس در نتیجه حتما کار اون بوده و تنها کاری که میتونست بکنه این بود که از پدرش بخواد کارتشو درست کنه اما چطوری؟اون به جیهون گفته بود با پدرش بده و اگه الان به خونه میرفت جیهون میفهمید که بهش دروغ گفته

"چیزی شده؟"

صدای جیهون افکارشو پراکنده کرد

"میتونی پول غذا رو بدی؟"

جیهون خندید

"من پول ندارم هیونسوک"

هاروتو وسط بحثشون پرید

"مشکلی نیست من حساب میکنم اما چیشده؟"

هیونسوک آهی کشید

"کسی کارتمو مسدود کرده"

جیهون تعجب کرد

"نمیدونی کار کیه؟"

هیونسوک سرشو به دو طرف تکون داد و با لکنت جواب داد

"عا...خب...نه"
.
.
.
هیونسوک کل مسیر پاساژ تا هتل رو مشغول فکر کردن بود
باید پدرشو میدید اما یواشکی
میتونست امشب که جیهون خوابه تنهایی به خونشون بره
میترسید جیهون متوجه بشه و برای همیشه ترکش کنه...

runaway(Translation)حيث تعيش القصص. اكتشف الآن