"میگم..."
زمزمه ی آهسته ی بیو نشان داد هنوز نتوانسته بخوابد!
"هیم؟!"بایبل هم با اینکه بیدار بود نای حرف زدن نداشت.
"میشه منم ثبت نام کنم..."همچنان روی پهلو ماند تا اگر جواب مثبتی از بایبل شنید به سمت دیگر تخت بغلتد ولی بایبل فقط نفس عمیقی کشید و همانطور به سقف خالی خیره ماند.
بیو از سکوت ممتد بایبل شرم کرد و بمنظور توضیح بیشتر پیشنهادش اضافه کرد:"تو خونه بمونم که چی بشه؟!میتونم به بهانه ی کلاس بوکس منم باهات به باشگاه بیام!ینطوری میتونیم در طول روز با هم باشیم!"
بایبل کلافه از اینکه بیو هنوز مایل را نشناخته بود اینبار آه بلندتری کشید:"اون هیچوقت چنین اجازه ای بهت نمیده"
بیو راضی از اینکه بایبل بالاخره لب باز کرد به سمتش چرخید: "مگه به اجازه ی اون نیازه؟حالا که پول دارم...منم مثل بقیه شاگردا میام و ثبت نام میکنم!"و به نیم رخ همچنان گرفته ی بایبل در تاریکی خیره شد.
بایبل با خستگی زمزمه کرد:"هنوز نفهمیدی هدف اون جدا کردن ماست!؟"
بیو نمی توانست درک کند شاید هم نمی خواست قبول کند:"چکار میتونه بکنه که؟"
بایبل زیرچشمی به او نگاه کرد.از اینکه هیچ راهی نداشتند در عذاب بود ولی اینکه بیو اینرا نمی فهمید بیشتر عذاب میکشید!
"اون بهانه اش رو پیدا میکنه"
بیو با تکیه به ساق دستش خود را کمی بالا کشید:"میگی یعنی هرکاری خواست باید انجام بدیم؟"
"نه ولی..."بایبل حرفی نداشت.هیچ راه حلی به ذهنش نمی رسید.در حقیقت از پیش کشیده شدن این بحث های تکراری خسته بود.
بیو با اینکه نمی خواست به این سادگی ناامید شود ولی از ترس رنجاندن بایبل خود را جلو کشید و مثل گربه خود را زیر بغل بایبل فرو کرد:"کاش میشد فرار کنیم بریم یه گوشه دنیا...دور از همه! فقط ما دو تا"
بایبل با همان دستش که زیر سر بیو بود سرشانه ی او را گرفت تا بیشتر بخود بفشارد.می دانست بیو در مورد این پیشنهادش جدی است پس با اینکه شرم میکرد یادآوری کند ولی جواب داد تا ذهن بیو درگیر نماند:"اونوقت مایل از حسودی دیونه میشه و حتماً جاناتان رو میکشه"
بیو بالاخره ساکت شد.در عوض دستش را نوازش کنان روی سینه بایبل کشید.با اینکه حرفش را زده بود اما می دانست قضیه بد و بدتر بود چون وضعیت خودش از شرایط بایبل سخت تر بود. خارج از آن خانه مطمئناً افراد پیا دنبالش میگشتند و اگر پیدایش میکردند...خب در تسلط مایل بودن بهتر از اسارت در دست پیا بود!
YOU ARE READING
Fight4u
Fanfictionداستان عشق آتشین میان بوکسوری که زندگیش متعلق بخودش نیست و جز مبارزه چاره ای ندارد با بیگانه ای غریب و زیبا که مهمان خانه و دلش میشود... زوج ها :بایبل بیلد - مایل آپو ژانر:رمانتیک - اسمات - اکشن