20

119 22 3
                                    


چه خوب که با شنیدن صدای آپو حوله را دور کمرش انداخت! آپو همانطور که انتظار میرفت بی اجازه در دستشویی را باز کرد و نگاه گستاخی به او انداخت: "لعنت!نباید سروصدا میکردم!"

بایبل نگران بود.یعنی بیو توانسته بود بدون دیده شدن خارج شود؟!

"چقدر...امروز زود اومدی!"سعی کرد لحنش بی خیال باشد اما ترسیده بود!

آپو قدم به داخل گذاشت:"مگه از برنامه خبر نداری؟ساعت 12مارکوس با باشگاه ایولوشن مسابقه داره"

بایبل سشوار را برنداشته بیخیالش شد.تعجب کرده بود:"نمی دونستم!"

آپو سر تکان داد:"واسه همین امشب زود میریم!اگر تو هم خواستی میتونی واس تماشا با ما بیایی!"ولی چشمک چندشی زد و خندید:"هرچند فکر نکنم با اون حالت بتونی!"

ذهن بایبل بجای خبر مسابقه با اینکه بقدر کافی جالب بود به سمت بیو رفت و

از اینکه می توانست او را قبل از خواب به خانه برگرداند خوشحال شد!"حالا چرا

مارکوس؟اونکه هنوز مچ پاش خوب نشده!"

"حسودی کردی؟!"آپو به او نزدیک شدو حتی دستش را برای نوازش صورتش بلند کرد ولی بایبل به سرعت خود را کنار کشید و از فضای تنگ حمام خود را بیرون انداخت.آپو برای جواب دادن دنبالش آمد:"تو عزیز دردونه مایل هستی! عمراً واس چنین مسابقاتِ الکی ازت استفاده کنه"

بایبل در اتاق خوابش را باز کرد و داخل شد:"مگه واس همین چیزا منو اسیر خودش نکرده؟"در را برای ورود آپو باز گذاشت.

بیو از زیر تخت می توانست ساق پاهای لخت بایبل را در دمپایی سیاه حمام ببیند که به طرف کمد دیواری میرفت.بی صدا زانوهای خودش را در شکمش جمع کرد تا بخوبی مخفی بماند.

آپو هم در تعقیبش داخل آمد:"این چه حرفیه؟تو قهرمان باشگاهمون هستی!یه اعتبار حسابی داری!باید توی مبارزات بزرگتر و مهم تری شرکت کنی"

بایبل درهای کمد را بی اعتنا کنار زد:"حالا چه واجب بود تو این شرایط پارتی گرفتن؟مگه هر هفته مجبوریم جمع شیم!؟"و بی اعتنا به موهای خیسش یک تیشرت سیاه بتن کرد و برای برداشتن شورت چمپاتمه زد.

آپو اینبار از عقب نزدیکش شد:"درسته امشب واجب نبود اما برات سورپرایز داریم!"

بایبل به سرعت یکی از باکسرهای طوسی رنگش را از پاهایش رد کرد و بلند شد تا قبل از رسیدن آپو بالا بکشد چون از او هیچ چیز بعید نبود!

"میدونی که من از سورپرایزها متنفرم"

"این فرق میکنه!مطمئنم خوشت میاد!"آپو پشت سرش ایستاد.

Fight4uWhere stories live. Discover now