بایبل هنوز سرفه میکرد ولی همزمان سعی میکرد حرف بزند تا ساکتش کند!انگار میترسید مهمانش از پشت دیوار حرفهایشان را بشنود و نظرش عوض شود!اما چرا چنین ترسی داشت و چرا اهمیت میداد نمیدانست!
"میشه فراموشش کنی؟!هر چی بود تموم شد و...پسره دیگه رفت!"
چند مشت محکم به سینه اش کوبید تا خود را بخاطر چنین طرز فکری تنبیه کرده باشد!
"نه!نرفته!"صدای آپو بقدری که نمیشد نشنیده گرفت بلند و واضح بود.
"چی؟!"بایبل چنان از زیرکی آپو ترسید که نتوانست تعجبش را مخفی کند!
آپو با گستاخی تمام به چشمان وگاس خیره شد:"اینجاست مگه نه؟!"
بایبل از اینهمه پافشاری شوکه شده بود:"اوه تو...واقعاً پارانوئید هستی!"
آپو نیشخند زد.مسلماً فهمیده بود اعتراف گرفتن از وگاس محال است پس تصمیم گرفت خودش وارد عمل شود.لقمه ی ناقصش را دوباره داخل
جعبه پرت کرد و از جا بلند شد:"میشه از دستشوییت استفاده کنم؟"
بیو با وحشت از دیوار فاصله گرفت و دوباره به راهروی پشت سرش نگاه کرد. حالا دیگر مجبور بود فضولی کند! با چند قدم ریز خود را به دری که نزدیکتر بود رساند و باز کرد.خب آنجا دستشویی بود پس در بعدی... هر جا که بود میتوانست مخفی شود.
آپو منتظر جواب وگاس نشد و به سمت راهرو راهی شد.بسکه در آن خانه پارتی گرفته بودند همه جایش را بخوبی میشناخت حتی جای تک تک وسیله های داخل کابینت را حفظ بود.
بایبل با نگرانی هیکل آپو را از پشت نگاه میکرد.امیدوار بود مهمانش حرفهایشان را شنیده و جایی قایم شده باشد اما باز هم برای هرگونه احتمالی حرف حاضر میکرد(من هر کسیو دوس داشته باشم میتونم بیارم! اینجا خونه منه و به کسی ربط نداره...من فقط برای یک شب بهش پناه دادم چون هموطن ماست...)نه نمی توانست آرام بگیرد!از جا پرید و بدنبال آپو راه افتاد!
در دوم همانطور که حدسش راحت بود اتاق خواب بود ولی چون پرده ها بسته بودند چیز زیادی نمیشد دید.ذاتاً فرصت برای بررسی نداشت. تا در را آهسته بست صدای قدمهای آپو را شنید. وارد راهرو شد و به سمت اتاق آمد! لعنت!حتماً میخواست آنجا را چک کند! چشمانش آنقدر که بتواند تخت دونفری را پیدا کند به تاریکی عادت کرده بود پس با یک شیرجه بموقع خود را زمین پرت کرد و زیر تخت قل خورد!
آپو در اتاق را باز کرد و نور راهرو مسیر زردی برایش روشن کرد که تا روی تخت خالی رفت و خیالش را راحت کرد!
"چطور شده یادت رفته دستشویی کجاست؟!"
با صدای وگاس از پشت سرش،خجالت کشید و در را دوباره بست:"تو

ESTÁS LEYENDO
Fight4u
Fanficداستان عشق آتشین میان بوکسوری که زندگیش متعلق بخودش نیست و جز مبارزه چاره ای ندارد با بیگانه ای غریب و زیبا که مهمان خانه و دلش میشود... زوج ها :بایبل بیلد - مایل آپو ژانر:رمانتیک - اسمات - اکشن