7:"خیلی خواستنی ام "🖤🥀

834 83 67
                                    



با پس زدن دختر روبه روش هر سه تاشونم به خودشون اومدن جونگکوک با عصبانیت انگشت اشارشو به حالت تهدید آمیزی بالا برد:
_ببین سومین اخرین بارت باشه که داری همچین غلطی میکنی گمشو از‌خونم بیرون؛همه پلای پشت سرتو خودت با دستات خراب کردی!
_میخواستی چیکار کنم ‌جونگکوک؟ حتی دستتم بهم نمیزدی 2 سال تموم هیچوقت نتونستی بهم نزدیک‌ بشی‌ همش بخاطر اون آشغال ویرا بود اره؟؟؟
سومین با داد اسم اون‌ پسر و اورد که خون جلوی چشمای جونگکوک و گرفت در حالی که بسمت دیوارهلش میداد دوتا دستاشو بالا برد و کنار سرش رو دیوار با عصبانیت فرود آورد و تو صورت ترسیدش فریاد زد:
_اسم ویرا رو به زبونت نیااار سومین!

تهیونگ در حالی که دستاش مشت شده بود نظاره گر عصبانیت جونگکوک بخاطر شخصی به اسم‌ ویرا شد و‌ اخمای گره خوردش بیشتر توهم رفت  با دقت بیشتری تو اون تاریکی به‌ اون دختره خیره شد همونی بود که تو پیست دیده بود دوست دختر سابق دوساله جونگکوک «سومین».

سومین با لحنی ترسیده بحرف اومد:
_جونگکوک تو گی بودی و دوسال تموم با زندگی من بازی کردی؛ هر‌وقت درمورد اون‌ پسر ازت پرسیدم هیچی نگفتی بهم من از کجا باید میفهمیدم تو-........
_خفه شوو سومین میتونستی باهام نباشی الانم برو زیر ووبین بخواب ؛ هر چی نباشه خوابیدن زیر اشغالا کار‌توعه!

رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSEWhere stories live. Discover now