انگار که فاجعه جلوی چشماش یک شوخی مضحک باشه با چشمایی به سرخی خون بسمتشون قدمی برداشت.
درحالیکه باکسری که معلوم نبود برای کدوم شخصه ، و روی میزش برعکس افتاده بود و با انزجار و نوک انگشتش از گوشش بلندش میکرد عربده ای از روی عصبانیت زد:
_یونگی!!!!با شنیدن صدای فریاد بلند جونگکوک که اتاق و به لرزه دراورد بود ، با ترس خواستن از روی تخت پایین بپرن که ملحفه پیچیده شده دورشون اجازه نداد و با صدای بلند افتادن روی زمین ، که بدنبالش صدای پر درد و اعتراض آمیزشون بلند شد.
تهیونگ درحالیکه تمام مدت با اخمایی درهم جیمین و زیر نظر گرفته بود ؛ با افتادن تن لختشون روی زمین و نمایان شدن قسمتای خصوصی بدنشون ، با قدمایی سریع خودشو به جونگکوک رسوند.با گذاشتن یکی از دستاش جلوی چشماش نگاهشو به دیوارِ پشت سرش دوخت ؛ تا دوباره نگاه پر از خشمش روی جیمین قفل نشه، و بدنبالش به ارومی کنار گوش جونگکوک لب زد:
_آروم باش ! و نگاه نکن!انگار همین کافی بود تا جونگکوک نگاه غضبناکشُ بسمت تهیونگ سوق بده و با تعجب به دست تهیونگ جلوی چشماش خیره بشه.
أنت تقرأ
رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSE
قصص عامةژانر:اکشن،مافیایی،عاشقانه،اسمات،معمایی،هیجان انگیز کاپل:"ویکوک"مایل به ورس" ، یونمین" خلاصه:جئون جونگ کوک ، پسر بزرگترین رئیس باند مافیای کره که عاشق تک تیرانداز ماهرش کیم تهیوونگ میشه..... بازرس کیم تهیونگی که برای انتقام خواهر به قتل رسیدش توسط اد...